دانشجویان کارشناسی ارشد مهندسی برق کنترل

۲۰۳۸ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

عده الاصول شیخ الامامیه الشیخ ابوجعفر طوسی

فرزاد تات | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۰۲:۲۰ ب.ظ

ششمین شخصیت نامدار جهان تشیع جناب شیخ الطائفه الامامیه الشیخ ابوجعفر الطوسی است که کتاب ارزشمند ((عده الاصول)) را در دو جلد در علم اصول فقه تصنیف فرموده اند که جامع تمام مباحث علم اصول و بسیار محققانه است، البته جناب شیخ طوسی که بنیان گذار حوزه علمیه هزار ساله نجف اشرف صانها الله عن حدثان الدهر الی یوم القیامه است درخصوص حجیت خبر واحد تصنیف جداگانه ای هم دارند.

  • فرزاد تات

سیدمرتضی علم الهدی صاحب کتاب شریف الذریعه فی علم اصول الشریعه

فرزاد تات | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۰۲:۰۸ ب.ظ

پنجمین شخصیت نام آشنای شیعه جناب علم الهدی سید مرتضی است،ایشان کتب متعددی در علم اصول تالیف نموده که معروف ترین آن ها کتاب شریف(( الذریعه فی علم اصول الشریعه)) است که در دو جلد به طبع رسیده و جامع ترین و مبسوط ترین کتاب اصولی در زمان خویش است.این کتب تا زمان جناب محقق اول صاحب شرایع کتاب درسی حوزه های علمیه بوده است و از زمانی که محقق اول کتاب (( معارج الاصول)) را نوشت به علت روان و منقح بودن آن،جای ((الذریعه)) را گرفت و معارج کتاب درسی شد ولی کتاب ذریعه سید مرتضی همچنان به عنوان یکی از منابع مشهور علم اصول فقه شیعه جایگاه ویژه ای دارد.

  • فرزاد تات

تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام

فرزاد تات | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۰۱:۰۹ ب.ظ

مرحوم علامه بزرگوار آیه الله سید حسن صدر کتاب ارزشمند تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام  نام عده ای از بزرگان را ذکر می کند که تا زمان جناب علامه حلی در باب علم اصول قلم زده اند. او نام عده ای از بزرگان را ذکر می کند که  تا زمان جناب علامه حلی در باب علم اصول قلم زده اند. او می گوید: این اشتباه است که جلال الدین سیوطی در کتاب ((اوائل)) خویش نوشته:((ان اول من صنف فی اصول الفقه،الشافعی اباجماع)) و ادعای اجماع کرده که امام شافعی اولین کسی است که در اسلام که در علم اصول فقه کتاب نوشته است.علت اشتباه سیوطی آن است که هشام بن حکم شاگرد برومند امام صادق علیه السلام و شیخ متکلمان امامیه اول کسی است که در فن اصول فقه کتاب (( مباحث الفاظ)) را نوشته که از مهم ترین مباحث اصولی است.

پس از ایشان یونس بن عبدالرحمان است که در باب تعادل و تراجیح یا تعارض روایات کتاب نوشته که این هم یکی از مهم ترین مباحث علم اصول است. و این دو منصف گرانقدر پیش از امام شافعی بودند.

سومین نویسنده جناب ابوسهل نوبختی است که نجاشی از وی با عنوان(( شیخ المتکلمین من اصحابنا)) یاد کرده است، وی از دانشمندان قرن سوم هجری و کتاب خصوص و عموم را نگاشته که یکی از مباحث مهم علم اصول است.

چهارمین دانشمند شیعی که در علم اصول کتاب نوشته جناب حسن بن موسای نوبختی خواهر زاده ابوسهل نوبختی است که ((شیخ المتکلمین فی الشیعه فی عصره)) بوده و در موضوع حجیت خبر واحد که از مهم ترین مباحث اصول است کتابی نوشته و نیز در موضوع خصوص و عموم کتابی نوشته است.

پنجمین شخصیت بزرگ شیعی جناب ابن داود معروف به ((شیخ الطائفه الامامیه و عالمها)) و مشهور به (( کثیرالعلم و کثیر التصنیف)) است، وی از علمای قرن چهارم بوده و کتاب اختلاف و تعارض روایات را نوشته است.

ششمین شخصیت نام آور شیعه جناب مفید است که او را ((معلم الشیعه الامامیه)) لقب داده اند و در همه علوم وحید روزگار خویش بوده است،ایشان کتابی در اصول فقه دارد که حاوی تمام مباحث این علم است.

  • فرزاد تات

انفتاح باب اجتهاد

فرزاد تات | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۵۱ ب.ظ

براساس اهمیت علم اصول بزرگان از علمای فریقین برای آن حساب ویژه ای باز کرده و کتاب های ارزشمندی را در این رابطه تالیف نموده اند، مخصوصاً فقهای مکتب اهل بیت که به موجب عقیده به انفتاح باب اجتهاد و لزوم وجود مجتهدان برجسته در هر عصر و زمان و حرمت تقلید ابتدائی از میت، نیاز بیشتری به علم اصول احساس کرده و با تمام وجود در جهت تکمیل این عمل کوشش و تلاش کرده اند که ((شکرالله مساعیهم الجمیله)) و از عصر امام صادق آل محمد-صلوات علیهم اجمعین-دست به قلم برده و در موضوعات اصولی،کتاب و رساله و مقاله نوشته اند تا به امروز که عمیق ترین و مبسوط ترین کتب اصولی و مباحث اصولی مطرح است که گاه نزدیک به پانزده سال طول می کشد تا یک دوره استدلالی این مباحث مطرح شود.

  • فرزاد تات

اصول و فروع

فرزاد تات | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۳۹ ب.ظ

قواعد اصولی فقط به درد استنباط احکام شرعی فرعی یا فقه مصطلح نمی خورد و محدود به این بخش که یک دوازدهم قرآن باشد نیست بلکه کل دین در فروع و اصول و اخلاق و غیره محتاج به این قواعد است و اصولاً تفقه در دین و دین شناسی در همه ابعاد آن محتاج به این قواعد است زیرا اصیل ترین منبع شناخت انسان ،کتاب و سنت است و فهم دین از این دو منبع بدون اعمال قواعد اصولی ممکن نیست. ولی مع الاسف در بخش معارف دین و اخلاقیات دین از این قواعد کمتر استفاده شده است، ما در تفسیر کل قرآن نیاز داریم از قواعد اصولی استفاده کنیم نه فقط در تفسیر پانصد آیه از قرآن،ما مجتهد در مسائل عقیدتی لازم داریم، مجتهد در مسائل اخلاقی لازم داریم، مجتهد در امام شناسی لازم داریم.بنابراین اهمیت مباحث اصولی صدچندان می شود.البته نه تمام مباحثی که امروزه به نام علم اصول مطرح است ولی ثمره فقهی و دینی و عملی ندارد بلکه بحث های مفید اصولی که ثمره عملی داشته باشد زیرا علم اصول علم آلی و مقدمی است نه علم اصلی که خود این مسائل موضوعیت داشته باشند. و و لذا نیاز به یک پیرایش دارد تا ورم این علم متورم بخوابد و مسائل مهم و لازم در اصول طرح گردد.

 

  • فرزاد تات

علم هیئت

فرزاد تات | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۲۱ ق.ظ
  • فرزاد تات

ادله اثباتی و دفاعی صغروی و کبروی

فرزاد تات | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۲۱ ق.ظ
  • فرزاد تات

دانش گرانسنگ اصول فقه

فرزاد تات | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۱۰ ق.ظ

آخرین و مهم ترین علم مورد حاجت فقیه برای استنباط احکام، علم اصول فقه است که از آن به ((جزء اخیر علت تامه استنباط)) تعبیر می شود ،یعنی اگر استنباط حکم به عنوان یک پدیده دارای هزار و یک عامل باشد آخرین و مهم ترین آن ها قواعد اصول فقه است به گونه ای که اگر فقیه از همه علوم دیگر با خبر باشد ولی از قواعد اصولی بی خبر باشد کمیت اجتهادش می لنگد و قدرت استنباط ندارد و تنها معصومین از اعمال قواعد اصولی بی نیاز هستند زیرا آنان از راه های خاصی که در علم کلام و در مبحث امامت ذکر شده است. علم الهی و لدنی به احکاتم نیاز دارند و مثل فقهاء  و مجتهدین نیستند که براساس اجتهاد و استنباط ،از ظواهر آیات و غیرها به حکم شرعی دست یابند. غیرمعصومین هم تنها در ضروریات دین مستغنی از اجتهاد هستند و امور غیرضروری که نیازمند فکر و نظر و دقت است در هیچ موردی از قواعد اصولی مستغنی نیستند و گاه در یک مساله و فرع فقهی نیازمند چندین قانون اصولی هستند و به خاطر همین ارتباط تنگاتنگ میان فقه و اصول نام این علم را علم اصول فقه (ریشه ها و پایه ها و مبانی و قواعد استنباط احکام فقه) گذارده اند.

البته در کنار قواعد اصولی یک سلسله قواعد فقهی نیز مطرح است که خود آن ها نیز محتاج به اجراء قوانین اصولی می باشند و میان آن ها با قواعد اصولی فرق ظریفی دارد که قواعد اصولی از باب توسیط است یعنی خود آن ها مستقیماً حکم شرعی عملی نیستند بلکه یک سلسله کبریات کلیه ای می باشند که در طریق استنباط حکم شرعی قرار می گیرند و اصطلاحاً کبرای کلی قیاس استنباط هستند. ولی قواعد فقهی از باب تطبیق است یعنی کبرای کلی را بر مصادیق و جزئیات آن تطبیق کردن مثل قاعده طهارت ،قانون صحت،قانون نفی ضرر و نفی حرج و ده ها بلکه صدها قانون فقهی دیگر البته نیاز فقیه به قواعد اصولی و فن ارجمند برحسب موارد فرق دارد،از نظر زمان در صدر اول نیاز به این قواعد خیلی کم بود و به تعبیر صاحب کفایه در باب اجتهاد و تفلید فصل سوم: اجتهاد در صدر اول (زمان معصومین) قلیل الموونه بود و نیاز به آن همه مباحث سنگین و پیچیده امروزی در اصول نداشت ولی هرچه زمان می گذرد و فاصله از زمان معصوم بیشتر می گردد قواعد اصولی هم عمیق تر می گردد به گونه ای که امروزه اگر فقیهی بخواهد در فرعی از فروع فقهی از قانون استصحاب استفاده کند باید عمده مباحث استصحاب فرائد شیخ اعظم  و کفایه محقق اعظم را بداند، نه تنها بشناسد بلکه باید در آن ها متخصص و صاحب نظر و مبنا باشد وگرنه مقلد شیخ اعظم و محقق خراسانی و دیگران می شود نه فقیه به معنای حقیقی کلمه.

از نظر مساله مورد بحث نیز فرق دارد ،زیرا مدارک برخی از مسائل آسان تر است و نیاز به استفاده از قواعد کمتری دارد ولی برخی از آن ها بسیار عمیق است و چندین قانون اصولی باید حل شود تا در فلان فرع بتواند اجتهاد کند. ولی آنچه مهم است اصل نیاز مبرم فقیه به قواعد اصولی است و تفاوت ازمنه و اشخاص و مسائل،مهم نیست.

ضمناً از همین جا گریز می زنیم به اهمیت و ارزش علم اصول فقه که چقدر پرفایده است زیرا یقیناً انسان طالب سعادت و خوشبختی است و در فرهنگ اسلامی سعادت واقعی به زندگی این جهان محدود نیست بلکه سعادت اصلی در زندگی پس از مرگ و در رسیدن به فوز و رضوان و جنت الهی است و سعادت ابدی مهم است که الی الابد در جنات الهی متنعم و سرخوش باشد. و تنها راه رسیدن به این فوز عظیم عمل به احکام دین مبین اسلام است و عمل به آن ها بدون شناخت آن ها امکان ندارد و شناخت آن ها در عصر غیبت از راه اجتهاد میسر است و اجتهاد بدون آگاهی کافی از قواعد اصولی میسور نیست.

  • فرزاد تات

علم تفسیر قرآن در بخش آیات الاحکام

فرزاد تات | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۰:۴۰ ق.ظ

بنابر مشهور پانصد آیه در قرآن کریم در مورد احکام شرعی فرعی عملی است و به آیات احکام شهرت دارند و بر فقیه است که به این آیات مراجعه کند و طبق آن ها فتوا دهد و بلکه اصلی ترین منبع احکام شرعی قرآن مجید است و هیچ فقیهی از آن بی نیاز نیست مخصوصاً در ابواب غیر عبادات از احکام شخصی و اجتماعی،سیاسی،اقتصادی،نظامی،فرهنگی،قضاء و شهادات،حدود و دیات و قصاص و...،زیرا در بخش عبادیات روایات فراوانی وجود دارد که ریز مسائل را تبیین نموده است ولی در باب توصلیات یا معاملات به معنای اعم کلمه این چنین نیست و لذا به کتب فقهی که مراجعه می کنیم از آغاز تا به انجام،قدم به قدم به اطلاق یا عموم و در یک کلام به ظهور آیه فتوا داده اند، فی المثل در باب معاملات از آیات ((اوفوبالعقود))، ((احل الله البیع))، ((لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض)) برای اصل صحت معامله و تجارت و قراردادها، و برای لزوم آن ها و برای نفی برخی از اموری که احتمال می دهیم دخیل باشند ولی در آیات نیامده اند، استدلال می شود. یا مثلاً برای تنظیم کلیه روابط سیاسی،اقتصادی،امنیتی،علمی،فرهنگی،نظامی،تجاری،صنعتی و غیره با دولت های غیرمسلمان به آیه نفی سبیل ((لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا)) استدلال می شود.

این جا است که اهمیت آشنایی با تفسیر قرآن در بخش آیات احکام روشن می شود و بر فقیه است که تفسیر این آیات را بداند ولو به این صورت که عنداللزوم به کتب تفسیر قرآن یا کتب آیات الاحکام و یا کتب فقهی استدلالی مراجعه کند و معنای آیه را بفهمد و اطلاق و عموم آن را احراز کند تا بتواند بر طبق آن فتوا دهد.

در موارد خاصی از فقه به پاره ای دیگر از علوم هم نیازمند است.مثلاً در رابطه با تعیین قبله آشنائی با علم هیئت در همین مورد لازم است،درارتباط با مباحث تقدیر آب کر و بیان مقدار آن از نظر وزن و مساحت ،حل پاره ای از مسائل کتاب زکات و باب وصیت و مخصوصاً باب ارث،نیاز به آشنائی با ریاضیات و علم حساب دارد. از آن جا که زمان و مکان دو عنصر دخیل در استنباط هستند نیاز به آشنائی به زمان و مکان دارد.

در بسیاری از موضوعات عمیق و مخصوصاً موضوعات مستحدث نیاز به موضوع شناسی دارد که این موارد هر کدام در بخش های خاص مورد حاجت است نه در کل فقه.

  • فرزاد تات

اولیات و ابتداعیات(بدویات) علوم

فرزاد تات | چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۵۹ ق.ظ
  • فرزاد تات