دانشجویان کارشناسی ارشد مهندسی برق کنترل

۲۰۳۸ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

اثبات (فقه)

فرزاد تات | يكشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۱۳ ق.ظ

اثبات به دو معنا بکار میرود: ۱ - احراز وجود خارجی موضوع دارای اثر شرعی، ۲ - اقامه دلیل بر دعوا نزد قاضی.

 مراد از اثبات در معنای نخست

منظور از اثبات به معنای نخست، احراز موضوع، مانند اجتهاد، اعلمیت، طهارت، نجاست و عدالت، در مقام عمل و انجام وظیفه است. از این عنوان در باب‌های بسیاری مانند اجتهاد و تقلید، طهارت و صلات سخن رفته است.

تفاوت اثبات با ثبوت

تفاوت اثبات با ثبوت در این است که اولی مرحله علم و آگاهی از وجود خارجی چیز است و دومی مرحله تحقق و تقرر آن در ظرف وجودی خود به حسب واقع بدون آن که علم یا جهل دیگری در آن دخالتی داشته باشد.

راه های اثبات

راه‌های اثبات موضوعات یا «عام» است؛ یعنی همه موضوعات به آن، قابل اثبات است و یا «خاص» که تنها برخی موضوعات به آن اثبات می‌گردد.

 

۳.۱ - راه های عام اثبات۱. علم و یقین

۲. بینه

۳. خبر واحد

 

۳.۱.۱ - تعریف علم و یقینعلم و یقین به آگاهی یافتن نسبت به موضوع از راه علم وجدانی و یقین گفته می شود.

 

۳.۱.۲ - تعریف بینهبینه، احراز موضوع از راه بینه به عنوان حجت شرعی به منزله احراز قطعی و یقینی موضوع است.

۳.۱.۳ - خبر واحددر اثبات موضوعات به خبر عادل، بلکه فرد موثق اختلاف است. 

 

[۱]

 

 

 

[۲]

 

 

 

[۳]

 

 

 

[۴]

 

 

 

۳.۲ - راه های خاص اثباتبرخی از راه‌های خاص برای اثبات موضوعات شرعی عبارت است از:

۱. اخبار صاحب ید

۲. حسن ظاهر

۳. محراب معصوم علیه السلام

 

۳.۲.۱ - مراد از اخبار صاحب یدطهارت و نجاست چیزی با خبر دادن ذی الید (کسی که آن چیز در تصرف او است) ثابت می‌گردد. 

 

[۵]

 

 

 

[۶]

 

 

 

۳.۲.۲ - مراد از حسن ظاهراز راه‌های اثبات عدالت بنابر آنچه به مشهور نسبت داده شده حسن ظاهر شخص از نظر آراسته بودن به تکالیف و آداب شرع است.

 

 

.

 

۴.۱ - اثبات، بر عهده مدعیاگر کسی نزد قاضی علیه دیگری اقامه دعوا کند، قاضی در صورت علم به حقیقت، بنا بر قول مشهور بر اساس علم خود حکم می‌کند و نیازی به اثبات نیست؛ ولی در صورت جهل وی به واقع، دعوای مدعی، باید اثبات گردد. اثبات بر عهده مدعی است، زیرا اصل، برائت ذمه دیگری (مدعی علیه) از حق مورد ادعا است، تا زمانی که ادعا کننده خلاف آن را ثابت کند. 

 

[۱۰]

 

 

 

۴.۲ - اثبات، حق مدعی یا حاکمدر این که اثبات، حق مدعی است یا حاکم، اختلاف است. بنابر قول اول، حاکم نمی‌تواند در صورت عدم حضور بینه، مدعی را امر به احضار آن نماید و یا در صورت حضور، بدون درخواست مدعی، از بینه سؤال نماید، ولی بنابر قول دوم، حاکم می‌تواند امر به احضار کند، یا در صورت حضور، ابتدا به سؤال نماید. این اختلاف تنها در مورد اقامه بینه است. 

 

[۱۱]

 

 

 

۴.۳ - قسم دادن، حق مدعیقسم دادن، حق مدعی است و حاکم بدون اجازه وی نمی‌تواند منکر را سوگند دهد. 

 

[۱۲]

 

 

 

[۱۳]

 

 

 

۵ - مراد از راه های اثبات[ویرایش]

 

مراد از راه‌های اثبات، چیزهایی است که در مقام اثبات موضوع حکم قاضی مورد استفاده و استناد قرار می‌گیرد. که عبارتند از: اقرار، شهادت، قسم و امارات.

 

۵.۱ - اقسام اماراتامارات بر دو گونه است: امارات شرعی، امارات قضایی

 

۵.۱.۱ - امارات شرعیامارات شرعی، مانند آن که مالی در دست کسی و تحت تصرف او باشد که نشانه مالکیت وی نسبت به آن است، یا قاعده «الولد للفراش و للعاهر الحجر» که بر اساس آن، فرزند مشکوک به شوهر زن ملحق می‌شود نه مرد زناکار.

 

۵.۱.۲ - امارات قضاییامارات قضایی که شارع آن‌ها را اماره قرار نداده است، لیکن حاکم به وسیله آن‌ها به درستی یکی از دو طرف واقعه اطمینان پیدا می‌کند، مانند اثر انگشت که بنابر قول مشهور به جواز قضاوت قاضی بر اساس علم خود، حاکم می‌تواند در صورتی که از این راه به علم و اطمینان برسد، بر اساس آن حکم کند. 

 

[۱۴]

 

 

 

۵.۲ - اثبات توسط نوشته ها و اسنادنوشته‌ها و اسناد در اثبات موضوع حکم قضایی بنابر قول مشهور اعتبار ندارد، بلکه بر عدم اعتبار آن‌ها، ادعای اجماع شده است؛ مگر آن که قرائنی بر صحت و درستی آن‌ها موجود باشد. 

 

[۱۵]

 

 

 

[۱۶]

 

 

 

۶ - پانویس[ویرایش]

 

۱.↑ جواهر الکلام ج۶، ص۱۶۸-۱۷۴.    ۲.↑ مستمسک العروة ج۱، ص۳۸.    ۳.↑ مهذب الاحکام ج۱، ص۳۵- ۳۶.۴.↑ فقه الامام جعفر الصادق ج۶، ص۱۱۳-۱۱۴.۵.↑ جواهر الکلام ج۶، ص۱۷۶.    ۶.↑ جواهر الکلام ج۶، ص۱۸۰.    ۷.↑ مهذب الاحکام ج۱، ص۴۹-۵۱.۸.↑ مستمسک العروة ج۱، ص۵۵.    ۹.↑ جواهر الکلام ج۷، ص۳۸۴.    ۱۰.↑ فقه الامام جعفر الصادق ج۶، ص۷۸.۱۱.↑ المبسوط ج۸، ص۱۵۸- ۱۵۹.    ۱۲.↑ مسالک الافهام ج۱۳، ص۴۴۷.    ۱۳.↑ ریاض المسائل ج۲، ص۳۹۷.۱۴.↑ الفقه ج۱۰۰، ص۴۱۷- ۴۳۸.۱۵.↑ جواهر الکلام ج۴۰، ص۳۰۳-۳۰۵.    ۱۶.↑ الفقه ج۱۰۰، ص۴۲۸.

 

۷ - منبع[ویرایش]

 

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۲۴۷-۱۴۹.    

 

 

رده‌های این صفحه : شهادات | فقه

 

 

 

 

 

 

 

  • فرزاد تات
  • فرزاد تات

بازخوانی و تحلیل انتقادی دیدگاه حکیم متاله آیت‌الله جوادی آملی در مسئله‌ی دلالت معجزات بر صدق نبوت

  • فرزاد تات

بررسی تطبیقی معنا و مدلول «بینات» در قرآن کریم

فرزاد تات | يكشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۰۹ ق.ظ
  • فرزاد تات
  • فرزاد تات

خَیرُ ما أُلقِیَ فِی القَلبْ أَلیَقین

فرزاد تات | يكشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۰۶ ق.ظ

 

 

1392/11/16شرح حدیث اخلاق | یقین

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ابتدای جلسات درس خارج فقه خود، به شرح یک حدیث اخلاقی می‌پردازند. «یقین» موضوع شرح حدیثی اخلاقی از پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلّی ‌الله ‌علیه ‌و آله‌ و سلّم است که پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR فیلم و متن آن را منتشر می‌کند. متن بیانات معظم‌له که در این فیلم مشاهده می‌کنید به شرح زیر است:

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

الحمدلله ربّ العالمین

 

وَ مِن أَلفَاظِ رَسُولِ الله صلی‌الله‌علیه‌وآله المُوجِزَه

که چند جمله را از این فرمایشات موجز و کلمات قصار پیغمبر اکرم عرض کردیم

 

خَیرُ ما أُلقِیَ فِی القَلبْ أَلیَقین

می‌فرماید: یقین بهترین چیزی است که خدای متعال در دل انسان قرار می‌دهد

 

اگر یقین نبود و شک بر وجود انسان مستولی بود، اهداف برای انسان نامفهوم و مبهم است؛ هدف‌ها که روشن نبود، حرکت، حرکت مستقیم و صحیح و مستمری نخواهد بود؛ لذاست که خدای متعال در مورد پیغمبر اکرم می‌فرماید: «آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللهِ وَمَلآئِکَتِهِ [وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ]» (۱)

 

با بینه و یقین حرکت کردن تفاوت می‌کند با حرکتی که از روی تردید و شک باشد؛ لذا شما می‌بینید که در دعاها هم درخواست یقین از خدا می‌شود: «[اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى] وَالْیَقینَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصیرَةَ فى دینى» (۲)

 

خب، آیا یقین چیزی است که وقتی پدید آمد، همیشه در دل انسان باقی بماند؟ یا باید آن را آبیاری کرد؟ نه، دومی درست است؛ یقین حاصل می‌شود لکن گاهی حوادث و عوارضی که برای انسان و در نفس انسان پیش می‌آید -از شهوت و غضب و اطماع و انواع و اقسام ضعف‌های اخلاقی- یقین را در انسان تضعیف می‌کند و تردید و شک به وجود می‌آورد.

 

یکی از آثار بسیار سنگین و سخت گناهان، همین از بین رفتن یقین است که «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللهِ [وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِؤُون]»(۳) وقتی که انسان کار خلاف، کار غلط بر اساس خواسته‌های نفسانی، شهوات نفسانی و ضعف‌های اخلاقی انجام می‌دهد به‌تدریج برای اینکه عمل خود را توجیه کند، خودش پایه‌ی اعتقادات خودش را مثل موریانه‌ای از بین می‌برد و پوک می‌کند.

 

بنابراین مهم‌ترین چیزی که خدای متعال در دل انسان می‌گذارد یقین است و این یقین را باید حفظ کرد.

 

۱) آیه‌ی ۲۸۵، سوره‌ی مبارکه‌ی بقره

پیامبر به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده ایمان دارد و مؤمنان [نیز]، همگى به خدا و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبران او ایمان دارند [و گویند:] میان هیچ یک از پیامبران او فرق ننهیم، و گویند: شنیدیم و اطاعت کردیم. بار الها! آمرزش تو را خواهانیم و بازگشت همه به سوی تو است.

۲) فرای از دعای امام حسین علیه‌السلام در روز عرفه

پروردگارا! روشنی را در دیده‌ام و بینایی را در دینم و یقین را در دلم قرار بده.

۳) آیه‌ی ۱۰، سوره‌ی مبارکه‌ی روم

سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند.

 

 

  • فرزاد تات
  • فرزاد تات

تَلْقین مَیّت

فرزاد تات | شنبه, ۷ بهمن ۱۴۰۲، ۱۱:۰۶ ب.ظ

تَلْقین مَیّت از مستحبات دفن است که هم قبل از پوشاندن قبر و هم بعد از پوشاندن قبر و هنگام برگشتن تشییع‌کنندگان بر میت خوانده می‌شود. تلقین، اذکاری حاوی اعتقادات اسلامی است که با آدابی خاص بر میت خوانده می‌شود. تلقینِ اعتقادات هنگام احتضار نیز مستحب است. الفاظی که در کتاب مفاتیح الجنان برای تلقین میت آورده شده، از مجموع آنچه در روایات توصیه گردیده، برگرفته شده است. تلفظ این عبارات برای بانوان و آقایانی که فوت شده‌اند، متفاوت است.

تاریخچه

تلقین از زمان پیامبر اکرم(ص) رایج بود پس از پیامبر(ص)، ائمه(ع) شیوه و مفاد تلقین را به شیعیان آموزش دادند که در روایات متعدد آمده است.

رسول خدا(ص) فرمود: مردگانتان را پیش از مرگ با «لا إله إلّاالله» تلقین کنید، هر کس آخرین سخن زندگی‌اش کلمه «لا إله الّا الله» باشد به بهشت خواهد رفت.در منابع شیعه پس از شهادت به توحید و نبوت رسول کرم(ص)، شهادت به حقانیت ائمه(ع) نیز در تلقین آمده است.

شیوه تلقین‌کردن

علامه مجلسی از مجموع روایاتی که در بحارالانوار نقل کرده، شیوه‌ای از تلقین که دربردارنده مجموع مضامین این روایات است انشاء کرده و شیخ عباس قمی، همین مضمون را در ملحقات مفاتیح الجنان آورده است. شیوه این تلقین اینگونه است:

بعد از آن که میت را در قبر گذاشتند، گره‌های کفن را باز کرده و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت، خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست بر شانه میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او برده و در حالی که او را به شدت تکان می‌دهند سه مرتبه بگویند: «اسْمَعْ افْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان»

تلقین مردان

در متن زیر به جای فلان بن فلان باید نام میت و پدرش را گفت؛ مثلًا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: «اسْمَعْ افْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلی»

 
متن ترجمه
اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان
هَلْ انْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذِی فَارَقْتَنا عَلَیهِ مِنْ شَهَادَةِ انْ لٰا إِلٰهَ إِلَّا الله وَحْدَهُ لَا شَریکَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیدُ النَّبِیینَ وَ خاتَمُ الْمُرْسَلِینَ و انَّ عَلِیاً أَمیرُ الْمُؤمِنینَ وَ سَیدُ الْوصِیینَ وَ امامٌ افْتَرَضَ الله طاعَتَهُ عَلَی الْعٰالَمِینَ وَ انَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ وَ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِی بن مُوسیٰ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی وَ عَلی بْنَ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلی وَ الْقٰائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدِی صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِمْ ائِمَّةُ الْمُؤمِنینَ وَ حُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِینَ وَ ائِمَّتُکَ ائِمَّةُ هُدیً اَبْرارٌ
یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ
اذا اتٰاکَ الْمَلَکٰانِ الْمُقَرَّبٰانِ رَسُولَینِ مِنْ عِندِ اللهِ تَبٰارَکَ وَ تَعٰالَی وَ سَأَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَ عَنْ نَبِیکَ وَ عَنْ دِینکَ وَ عَنْ کِتابِکَ وَ عَنْ قِبْلَتِکَ وَ عَنْ ائِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ وَ قُلْ فِی جَوابِهِما اللهُ رَبّی وَ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ نَبِیّی وَ الإِسْلامُ دِینِی وَ الْقُرْآنُ کِتٰابِی وَ الْکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَ امیرُ الْمُؤمِنینَ عَلِی بْنُ أبی طٰالِبٍ امٰامی وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیّ الُمجْتَبیٰ امٰامی وَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی الشَّهیدُ بِکَرْبَلاءَ امٰامِی وَ عَلِیّ زَینُ الْعٰابِدِینَ امَامِی وَ مُحَمَّدٌ البِاقِرُ امَامِی وَ جَعْفَرٌ الصّادِقُ امَامِی وَ مُوسَی الکاظِمُ إِمامی وَ عَلِیّ الرِّضٰا إِمامی و مُحَمَّدٌ الجَوادُ إِمامی و عَلِیّ الْهَادِی امَامِی وَ الْحَسَنُ الْعَسْکَری امَامِی وَ الْحُجَّةُ الْمُنْتَظَرُ امٰامی هٰؤُلٰاءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِمْ أَجْمَعِینَ ائِمَّتِی وَ سَادَتِی وَ قَادَتِی وَ شُفَعَائِی بِهِمْ أَتَولَّی وَ مِنْ اعدائِهِمْ أَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ
ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان
انَّ الله تَبَارَکَ وَ تَعَالَی نِعْمَ الرَّبُّ وَ انَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ نِعْمَ الرَّسُولُ وَ انَّ عَلِی بْنَ أَبِی طالِبٍ وَ اوْلادَهُ الْمَعْصُومینَ الْأَئِمَّةَ الْاثْنَی عَشَرَ نِعْمَ الْأئِمَّةُ وَ انَّ مٰا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ حَقٌ وَ انَّ الْمَوْتَ حَقٌ وَ سُؤٰالَ مُنْکَرٍ وَ نَکیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ‌ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّرٰاطَ حَقٌّ وَ الْمِیزٰانَ حَقٌّ وَ تَطٰایرَ الْکُتُبِ حَقٌّ وَ انَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النّٰارَ حَقُّ وَ انَّ السَّاعَةَ آتِیةٌ لا رَیبَ فِیهَا وَ انَّ اللهَ یبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ
أَ فَهِمْتَ یا فُلانُ ثَبَّتَکَ اللهُ بِالْقَولِ الثَّابِتِ وَ هَداک الله إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ عَرَّفَ الله بَینَکَ وَ بَینَ اوْلیٰائِکَ فی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ. اللّٰهُمَّ جَافِ الْأَرْضَ عَنْ جَنْبَیهِ وَ اصْعَدْ بِرُوحِهِ الَیکَ وَ لَقِّهِ مِنکَ بُرهَاناً اللّٰهُمَّ عَفوَکَ عَفْوَک
بشنو، بفهم‌ ای فلانی پسر فلانی
آیا بر آن پیمانی که با آن از ما (بستگان میت) جدا شدی هستی؟ پیمانی که عبارت بود از گواهی‌دادن بر اینکه معبودی جز خدا نیست، یگانه و بی‌شریک است و اینکه محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) بنده و فرستاده اوست و سرور پیامبران و خاتم رسولان است و اینکه علی امیر مؤمنان است و سرور جانشینان، و امامی است که خدا اطاعتش را بر جهانیان واجب کرده و اینکه حسن و حسین و علی بن حسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و علی بن محمّد و حسن بن علی و قائم حجت مهدی (درودهای خدا بر ایشان) امامان مؤمنان و حجّت‌های خدا بر همه آفریدگان‌اند و امامانت امامان هدایت و نیکان‌اند.
‌ای فلانی پسر فلانی
هنگامی که دو فرشتهٔ مقرّب و دو فرستادهٔ خدای تبارک و تعالی نزد تو می‌آیند و از پروردگارت و پیامبرت و دینت

و کتابت و قبله‌ات و امامانت از تو سؤال می‌کنند نترس و محزون مباش، و در جواب آنان بگو: خدای بلند مرتبه پروردگارم و محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) پیامبرم و اسلام دینم و قرآن کتابم و کعبه قبله‌ام و امیر مؤمنان علی بن ابی‌طالب امامم و حسن بن علی مجتبی امامم، و حسین بن علی شهید در کربلا امامم، و علی زین العابدین امامم، و محمّد باقرشکافننده دانش پیامبران امامم، و جعفر صادق امامم، و موسی کاظم امامم، و علی الرضا امامم، و محمد جواد امامم، و علی هادی امامم، و حسن عسکری امامم، و حجّت مُنتظَر امامم است. اینان که درودهای خدا بر همگی آنان باد، امامان من و آقایانم و پیشروانم و شفیعان من هستند. با آنان دوستی می‌کنم و از دشمنانشان در دنیا و آخرت بیزاری می‌جویم
سپس بدان‌ ای فلانی پسر فلانی
به‌درستی که خدای تبارک و تعالی نیکو‌پروردگاری است و محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) نیکورسولی است، و امیر مؤمنان علی بن ابی‌طالب و فرزندانش، (دوازده امام)، نیکو امامانی‌اند و آنچه را محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) آورده حق است و مرگ حق است و سؤال نکیر و منکر در قبر حق است و بر انگیخته شدن از قبر و نشر(زنده شدن پس ازمرگ یا پراکنده شدن انسان‌ها پس از خروج از قبرهایشان) حق، و صراط و میزان و پراکنده شدن نامه اعمال حق است و بهشت و دوزخ حق است و قیامت آمدنی است. شکی در آن نیست و خدا همه آنان را که در گورهایند برانگیزد.
‌ای فلانی آیا فهمیدی؟ خدا تو را بر گفتار ثابت، ثابت‌قدم بدارد، به راه استوار هدایتت کند، بین تو و اولیائش در قرارگاهی از رحمتش آشنایی برقرار کند. خدایا زمین را از دو پهلویش خالی گذار و روانش را به سویت بالا ببر و از جانب خودت حجّت و برهان را تلقین او فرما، خدایا ببخش و درگذر.

 

تلقین بانوان

در صورتی که میت زن باشد، اسم‌ها و ضمایر باید در تلقین به صورت مؤنث بیاید بدون هیچ تغییر دیگری. در اینجا نیز به جای فُلٰانَةَ ابْنَةَ فُلٰانٍ، نام میت و پدرش می‌آید.

 

 

تاثیر تلقین

بنابر روایات، آدابی مانند تلقین، انسان را پس از مرگ یاری می‌کند و نقش تعیین‌کننده و قطعی ندارد. عامل اصلی در تعیین سرنوشت زندگی پس از مرگ، افعال و اعتقادات انسان در زندگی دنیایی است و برخی افعال می‌توانند مانع اثربخشی تلقین شوند؛ همان‌گونه که از امام صادق(ع) نقل شده است: در زمان رسول خدا(ص) مردی از اهل مدینه در حالت بیماری که با همان بیماری از دنیا رفت زبانش گرفت و بسته شد. رسول خدا(ص) بر بالین او آمد و فرمود: بگو: «لا إله إلا الله» مرد نتوانست بگوید.... زنی بر بالین مرد بود. پیامبر(ص) از او پرسید: آیا این مرد مادرش زنده است؟ زن گفت: من مادر اویم. رسول خدا(ص) به او فرمود: آیا تو از او راضی هستی؟ گفت: نه. پیامبر از زن خواست که از فرزندش بگذرد و زن گفت به خاطر رضایت تو از او راضی شدم سپس پیامبر(ص) به بیمار فرمود: بگو «لا إله إلا الله» و او گفت و پس از آن خواندن دعای مختصری که پیامبر به او آموخت، از دنیا رفت. 

  1.  از ابن عباس نقل شده که پیامبر هنگام دفن فاطمه بنت اسد، مادر حضرت علی(ع)، بالای سرش ایستاد و گفت: «ای فاطمه! وقتی منکر و نکیر نزد تو آمدند و درباره پروردگارت از تو سؤال کردند، در جوابشان بگو: الله خدای من و محمد، پیامبرم و اسلام دینم و قرآن کتابم است و فرزندم، امام و ولیّ من است.» حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۷۶
  2.  تلقینی که در آستانه مرگ در روایات بیان شده، بدین صورت است: «لَا إِلَهَ إِلَّا الله الْحَلِیمُ الْکرِیمُ لَا إِلَهَ إِلَّا الله الْعَلِی الْعَظِیمُ سُبْحَانَ اللهِ رَبِّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبِّ الْأَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَینَهُنَّ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ رَبِّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ وَ الْحَمْدُ لِله رَبِّ الْعالَمِین: یعنی هیچ معبودی نیست که در خور پرستش باشد جز ذات واجب الوجودی که مستجمع جمیع صفات کمالیه و حلیم و بردبار و کریم است، نیست معبودی جز خدای یگانه بلند مرتبه و عظیم الشأن منزّه و پاک میدانم پروردگار آسمان‌های هفتگانه را و آنچه در آنهاست و آنچه در میان آنها و زیر آنها است و او پروردگار عرش عظیم است و درود بر فرستادگان الهی و حمد و ثنا مخصوص خداوند پروردگار عالمیان است». شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۳۶۷ق، ج۱، ص۱۳۲.
  3.  تلقین میت از مستحباتی است که در کتب فقهی سه یا چهار زمان را برای خواندنش نقل کرده‌اند. سید محمدکاظم یزدی در عروة الوثقی هنگام احتضار و پس از دفن و پس از بازگشت تشییع کنندگان و نیز پس از کفن کردن را از زمان‌هایی دانسته که تلقین در آنها مستحب است. [فالتلقین یستحب فی ثلاثة مواضع: حال الاحتضار، وبعد الوضع فی القبر، وبعد الدفن ورجوع الحاضرین، وبعضهم ذکر استحبابه بعد التکفین أیضا.] طباطبایی، عروة الوثقی،۱۴۱۹ق، ج۲، ص۱۲۴.
  • فرزاد تات

امکان سنجی سقوط حق شفعه به واسطه فروش سهم الشرکه پیش از اعمال آن در فقه مقارن و حقوق ایران

https://fiqhemoqaran.mazaheb.ac.ir/article_168975.html

 

یکی از شرایط ایجاد حق شفعه در فقه اسلامی و قانون مدنی، مالکیت مسلم شفیع در هنگام معامله شریک دیگر است. از چالشهای مهم و قابل طرح در حوزه قضایی و فقه اسلامی این است که به صرف انتقال شفیع پیش از اعمال حق خود، می‌تواند دلیلی بر سقوط حق شفعه باشد. هدف از این نوشتار بررسی این مسئله است که در صورتی که شفیع هنگام فروش سهم الشرکه مالک سهم باشد، ولی پیش از اعمال حق شفعه، سهم خود را به دیگری انتقال دهد، دخالت علم و جهل شفیع به معامله سهم شریک، در حق شفعه یا سقوط آن می‌تواند تأثیرگذار باشد. این مسئله میان فقهای اسلامی و حقوقدانان ایرانی مورد اختلاف نظر واقع شده است و قانون مدنی نیز نص صریحی در تعیین وضعیت حقوقی این مسئله ندارد. روش توصیفی تحلیلی و استفاده از ابزار کتابخانه‌ای در این پژوهش استفاده شده است. برآیند اثر حاضر، پس از بررسی و نقد آراء فقهای امامیه و مذاهب اربعه و حقوقدانان و دلایل مطرح‌­شده آنها، این است که چنانچه انتقال سهم شفیع با بیع صورت پذیرد و همگام با علم به فروش سهم شریک، تمام سهم به دیگری انتقال داده شود، این عمل اعراض از حق و از مصادیق اسقاط ضمنی شمرده شده و حق شفعه ساقط می‌گردد. در مقابل اگر شفیع به فروش سهم شریک جاهل بوده یا بخشی از سهم او به دیگری انتقال داده شود، حق شفعه او هم­‌چنان باقی است.

 

  • فرزاد تات

سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳

فرزاد تات | شنبه, ۷ بهمن ۱۴۰۲، ۰۵:۴۳ ب.ظ

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح

تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست

نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل

آنچه در سر سویدای بنی‌آدم از اوست

به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست

به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست

زخم خونینم اگر به نشود به باشد

خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد

ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است

که بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست

سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر

دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست

  • فرزاد تات