دانشجویان کارشناسی ارشد مهندسی برق کنترل

۲۰۳۸ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

کلیات علوم قرآن

فرزاد تات | يكشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۰۲:۲۱ ق.ظ
  • فرزاد تات
  • فرزاد تات

قطع وجدانی

فرزاد تات | يكشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۰۲:۰۴ ق.ظ

علم بدون اعتقاد به احتمال خلاف را قطع وجدانی گویند.

قطع وجدانی، مقابل قطع عرفی بوده و عبارت است از قطعی که در آن، علم به معلوم وجود داشته و هیچ گونه جهلی در آن راه ندارد. این گونه قطع شامل علم و جهل مرکب، هر دو، می‌شود.

قطعی که در فلسفه و منطق از آن بحث می‌شود، این نوع قطع است.

  • فرزاد تات
  • فرزاد تات

قطع تعبدی

فرزاد تات | يكشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۰۲:۰۱ ق.ظ

قطع تعبدی، ظنّ ملحق به قطع به حکم شرع می باشد.

قطع تعبدی، مقابل قطع وجدانی بوده و به قطع حاصل از ظن اطمینانیِ معتبر گفته می‌شود، که در واقع قطع نیست و تعبداً به آن قطع اطلاق گردیده است، مانند: قطع به دست آمده از امارات معتبر.

به بیان دیگر، در قطع تعبدی، همانند قطع عرفی، احتمال خلاف وجود دارد، اما شارع به این احتمال خلاف اعتنا نکرده و آن را تعبداً قطع به حساب آورده است؛ یعنی برای آن حجیت جعل کرده و احکام قطع را بر آن مترتب نموده است.

 

  • فرزاد تات

نقدی بر کاشفیّت ذاتی قطع از واقع در پرتو معرفت شناسی جدید

فرزاد تات | يكشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۰۲:۰۰ ق.ظ
  • فرزاد تات
  • فرزاد تات

قطع (اصول فقه)

فرزاد تات | يكشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۰۱:۴۹ ق.ظ

قطع، اعتقاد جازم نسبت به یک چیز است.

قطع، در لغت به معنای بریدن و انکشاف کامل و نیز به معنای علم و یقین است.

عالمان اصولی معمولا تعریف روشنی از قطع ارائه نداده و مفهوم آن را روشن فرض کرده‌اند؛ از این رو، در بسیاری از کتاب‌های اصولی، یا تعریفی از آن ارائه نشده، یا به آثار آن تعریف شده است.

به هر حال، قطع عبارت است از: «اعتقاد جازمی که در نظر قاطع با واقع مطابق است»؛ بنابراین، شخص قاطع به درستی یا به غلط واقع را برای خود مکشوف می‌داند و به هیچ وجه احتمال خلاف در قطع خویش نمی‌دهد.

 

.با توجه به این که « علم » عبارت است از «اعتقاد ثابت مطابق با واقع»، معلوم می‌شود که علم اخص از قطع است و به همین دلیل، قطع را شامل علم، جهل مرکب و اعتقاد تقلیدی می‌دانند. در بعضی از کتاب‌های اصولی، قطع با علم و یقین مترادف دانسته شده است، اما محققان نظر اول را برگزیده‌اند.

با این که محققان اصولی تعریف بالا را برای قطع پذیرفته‌اند، اما در عمل، ظن اطمینانی را نیز جزء علم به حساب آورده‌اند، و از آن جا که علم، اخص از قطع است، با نام قطع عادی یا عرفی از آن بحث نموده‌اند.

براساس این، قطع، به قطع حقیقی و قطع عرفی تقسیم شده است

.

در کتاب‌های قدما و نیز کتاب‌هایی که با آن روش تدوین شده است، مبحث قطع وجود ندارد، بلکه تنها از علم، ظن و شک به عنوان مقدمه علم اصول فقه گفتوگو شده است، اما متاخران آن را با عنوان مبحث قطع و یا علم در کتاب‌های اصولی آورده‌اند.

میان علما اختلاف است که آیا بحث از قطع و احکام آن، یک بحث اصولی است یا فقهی و یا کلامی.

برخی آثار و خواص قطع عبارت است از: ذاتی بودن حجیت آن؛ غیر قابل جعل بودن حجیت آن، و عدم امکان سلب حجیت از آن؛ یعنی شارع نمی‌تواند قاطع را از عمل به قطع خود باز دارد. 

 

منجّزیت و معذّریت و وجوب موافقت قطعی با قطع و حرمت مخالفت قطعی با آن، از آثار حجیت ذاتی قطع می‌باشد.

 

 

 

 

  • فرزاد تات

آبروی مؤمن

فرزاد تات | يكشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۲، ۱۲:۴۲ ق.ظ

 در قرآن هر سخنی که موجب ناراحتی و هتک حرمت مؤمن شود، مانند: دشنام دادن، تهمت زدن و غیبت کردن را ممنوع و موجب خشم خدا دانسته است. شخصیّت مؤمن همانند جان و مال او در امان است؛ از این‌رو، خداوند اجازه نمی‌دهد کسی درباره مؤمن بدگویی کند.

 - آیه جهر به سوء

«لا یحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیماً؛  خدا افشای بدی‌های دیگران را دوست ندارد، جز برای کسی که مورد ستم قرار گرفته است (که بر ستم‌دیده برای دفع ستم، افشای بدی‌های ستم‌کار جایز است) و خدا شنوا و داناست.»

- معنای سوء

منظور از کلمه «سوء» هرگونه بدی و زشتی است و منظور از «الجهر بالسوء من القول» هرگونه ابراز و اظهار لفظی است؛ خواه به صورت شکایت باشد یا حکایت، نفرین باشد، یا مذمّت، و غیبت. به همین دلیل از جمله آیاتی که در بحث تحریم «غیبت» به آن استدلال شده، همین آیه است، ولی مفهوم آیه منحصر به غیبت نیست و هر نوع بدگویی را شامل می‌شود.

- هتک حرمت مؤمن

آیه شریفه هر سخنی که موجب ناراحتی و هتک حرمت مؤمن شود، مانند: دشنام دادن، تهمت زدن و غیبت کردن را ممنوع و موجب خشم خدا دانسته است. شخصیّت مؤمن همانند جان و مال او در امان است؛ از این‌رو، خداوند اجازه نمی‌دهد کسی درباره مؤمن بدگویی کند.

هر انسانی معمولاً نقاط ضعف پنهانی دارد که اگر بنا شود این عیوب اظهار گردد، روح بدبینی بر سراسر جامعه سایه می‌افکند، و همکاری افراد جامعه را با یک‌دیگر مشکل می‌سازد؛ از این رو، خداوند که خود «ستار العیوب» است، دوست ندارد افراد بشر پرده‌دری کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروی آنها را ببرند .

 

آیه شریفه هر سخنی که موجب ناراحتی و هتک حرمت مؤمن شود، مانند: دشنام دادن، تهمت زدن و غیبت کردن را ممنوع و موجب خشم خدا دانسته است. شخصیّت مؤمن همانند جان و مال او در امان است؛ از این‌رو، خداوند اجازه نمی‌دهد کسی درباره مؤمن بدگویی کند.

هر انسانی معمولاً نقاط ضعف پنهانی دارد که اگر بنا شود این عیوب اظهار گردد، روح بدبینی بر سراسر جامعه سایه می‌افکند، و همکاری افراد جامعه را با یک‌دیگر مشکل می‌سازد؛ از این رو، خداوند که خود «ستار العیوب» است، دوست ندارد افراد بشر پرده‌دری کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروی آنها را ببرند

.

 

 آبروی ستمگر

در ادامه آیه خداوند ستم‌دیده را استثنا کرده، می‌فرماید: «مگر کسی که مظلوم واقع شده» (اِلَّا مَنْ ظُلِمَ). چنین افرادی برای دفاع از خویشتن در برابر ظلمِ ظالم حق دارند اقدام به شکایت کنند و یا از مظالم و ستم‌گری‌ها آشکارا مذمّت و انتقاد و غیبت نمایند و تا حقّ خود را نگیرند و دفع ستم ننمایند از پای ننشینند.

در حقیقت ذکر این استثنا برای آن است که حکم اخلاقی فوق مورد سوء استفاده ظالمان و ستم‌گران واقع نشود. روشن است در این‌گونه موارد نیز تنها به آن قسمت که مربوط به ظلمِ ظالم و دفاع از مظلوم است، باید اکتفا کرد.

در پایان آیه برای این‌که افرادی از این استثنا نیز سوء استفاده نکنند و به بهانه این‌که مظلوم واقع شده‌اند، عیوب مردم را بدون جهت آشکار نسازند، می‌فرماید: 

«خداوند سخنان را می‌شنود و از نیات آگاه است». [۳]

 

۱.۴ - پیام‌های آیه

۱. افشای عیوب مردم، به هر شکل باشد حرام است (با شعر، طنز، تصریح، تلویح، حکایت، شکایت و...).

۲. نشانه جامعه اسلامی آن است که مظلوم بتواند با آزادی کامل، علیه ظالم فریاد بزند.

۳. تنها مظلوم، اجازه غیبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عیوب دیگرش.

۴. در موارد جواز افشای عیوب، از مرز حق تجاوز نکنید، چون خداوند شنوا و داناست. [۴]

۵. هتک حرمت و برملا ساختن عیب‌ها و نقایص مردم، حرام و موجب ناخشنودی خداوند است.

۶. ناخشنودی خداوند از سخنی که افشا کننده بدی‌ها و زشتی‌های دیگران باشد. [۵]

 

۱.۴ - پیام‌های آیه

۱. افشای عیوب مردم، به هر شکل باشد حرام است (با شعر، طنز، تصریح، تلویح، حکایت، شکایت و...).

۲. نشانه جامعه اسلامی آن است که مظلوم بتواند با آزادی کامل، علیه ظالم فریاد بزند.

۳. تنها مظلوم، اجازه غیبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عیوب دیگرش.

۴. در موارد جواز افشای عیوب، از مرز حق تجاوز نکنید، چون خداوند شنوا و داناست. [۴]

۵. هتک حرمت و برملا ساختن عیب‌ها و نقایص مردم، حرام و موجب ناخشنودی خداوند است.

۶. ناخشنودی خداوند از سخنی که افشا کننده بدی‌ها و زشتی‌های دیگران باشد.

 آیه اشاعه فحشا

[ویرایش]

«اِنَّ الَّذینَ یحِبُّونَ اَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ یعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ [۶] کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردمِ با ایمان شیوع یابد، در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت، و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید!»

 

 - معنای فحشا

فحش، فحشا و فاحشه در لغت به افعال یا گفتاری گفته می‌شود که قباحت و زشتی آنها بزرگ باشد. [۷] در قرآن مجید نیز گاهی در همین معنای وسیع استعمال شده است؛ مانند: «وَ الَّذِینَ یجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْاِثْمِ وَ الْفَواحِشَ؛ [۸] کسانی که از گناهان بزرگ و از اعمال زشت و قبیح اجتناب می‌کنند.»

از این‌رو، وسعتِ مفهوم آیه مورد نظر کاملاً روشن می‌شود؛ امّا غالباً کلمه فاحشه یا فحشاء در قرآن مجید در موارد انحرافات جنسی و آلودگی‌های ناموسی به کار رفته است.

 

اهمیت پاکی جامعه

انسان موجودی اجتماعی است و جامعه بزرگی که در آن زندگی می‌کند به منزله خانه اوست. از این رو، پاکی جامعه به پاکی او کمک می‌کند و آلودگی آن به آلودگی‌اش. در اسلام با هر کاری که فضای جامعه را آلوده کند به شدّت مبارزه شده است. به همین دلیل در اسلام گناهانی مانند غیبت حرام شمرده شده و دستور عیب‌پوشی صادر شده تا گناه جنبه عمومی و همگانی پیدا نکند.

۲.۳ - روایات مرتبط

در روایتی از امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) می‌خوانیم: «المذیع بالسیئه مخذول و المستتر بالسیئه مغفور له؛ [۱۰] کسی که گناه را نشر دهد، مخذول و مطرود است و کسی که گناه را پنهان می‌کند، مشمول آمرزش الهی است.»

 

اصولاً گناه همانند آتش است، هنگامی که در نقطه‌ای از جامعه این آتش روشن شود، باید سعی و تلاش کرد که آتش خاموش شود و یا دست کم محاصره گردد؛ امّا اگر به آتش دامن زنیم و آن را از نقطه‌ای به نقطه دیگر ببریم، حریق همه جا را فرا خواهد گرفت و کسی قادر به کنترل آن نخواهد بود. افزون بر آن، عظمت گناه در نظر عموم مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگی‌ها، خود سدّ بزرگی در برابر فساد است. اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق این سد را می‌شکند، گناه را کوچک می‌کند، و آلودگی به آن را ساده می‌نماید.

 

در حدیثی از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) می‌خوانیم: «من اذاع فاحشه کان کمبتدئها؛ [۱۱] کسی که کار زشتی را نشر دهد، همانند کسی است که آن را در آغاز انجام داده.»

 

در حدیث دیگری نقل شده است که مردی خدمت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) آمد و عرض کرد: فدایت شوم از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که من آن را ناخوش داشتم، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثّق این مطلب را از او نقل کرده‌اند! امام (علیه‌السّلام) فرمود: «کذب سمعک و بصرک عن اخیک و ان شهد عندک خمسون قسامة و قال لک قول فصدقه و کذبهم، و لا تذیعن علیه شیئا تشینه به و تهدم به روته، فتکون من الذین قال اللَّه عزّوجلّ: اِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ اَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»[۱۲]

گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن، حتّی اگر پنجاه نفر سوگند یاد کنند که او کاری کرده و او بگوید نکرده‌ام از او بپذیر و از آنها نپذیر، هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از میان می‌برد در جامعه پخش مکن که از کسانی خواهی بود که خداوند درباره آنها فرموده: «کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردمِ با ایمان شیوع یابد، در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهند داشت». [۱۳]

- پیام‌های آیه

۱. در میان گناهان، تنها گناهی که حتّی دوست داشتن آن، گناه کبیره است، تهمت است.

۲. علاقه به ریختن آبروی دیگران، در همین دنیا کیفر دارد.

۳. کسانی که دنبال بی آبرو کردن دیگران هستند، نظام اسلامی باید آنها را تنبیه کند.

۴. چه بسا سرچشمه برخی از عذاب‌های دنیوی که نصیب ما می‌شود، علاقه ما به بی آبرو کردن دیگران است.

۵. اگر علاقه به شیوع فحشا این همه خطر دارد، خود اشاعه فحشا چه کیفری خواهد داشت؟ [۱۴]

۶. بازی با حیثیت مؤمنان و بدنام ساختن آنان، معصیتی بزرگ و دارای فرجامی سخت و دردناک در دنیا و آخرت است.

۷. علاقه و رضایت قلبی به اشاعه فحشا و افشای آنها حتّی بدون دست‌داشتن در این امر ممنوع است.

۸. سیاست اسلام، مبتنی بر اهتمام به حفظ آبرو و حیثیت مؤمنان در جامعه است.

انسان‌ها نسبت به پیامد و بازتاب شوم دنیوی و اخروی اشاعه فحشا در جامعه، آگاهی درست و کاملی ندارند. [۱۵]

 

۳ - دیدگاه روایات

[ویرایش]

۱. رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود:

«لا یعذّب الله اهل قریة و فیها مائة من المؤمنین، لا یعذّب الله اهل قریة و فیها خمسون من المؤمنین، لا یعذّب الله اهل قریة و فیها عشرة من المؤمنین، لا یعذّب الله اهل قریة و فیها خمسة من المؤمنین، لا یعذّب الله اهل قریة و فیها رجل واحد من المؤمنین؛ [۱۶] خداوند قریه و شهری را که در آن صد نفر مؤمن باشند، عذاب نمی‌کند. خداوند قریه و شهری را که در آن ده نفر مؤمن باشند، عذاب نمی‌کند. خداوند قریه و شهری را که در آن پنج نفر مؤمن باشند، عذاب نمی‌کند (تا آن جا که فرمود:) حتّی اگر یک نفر هم مؤمن در یک آبادی زندگی کند خداوند اهل آن آبادی را عذاب نمی‌کند.»

۲. روایت شده رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رو به کعبه کرد و فرمود: «مرحبا بالبیت ما اعظمک و اعظم حرمتک علی الله و الله للمؤمن اعظم حرمة منک لانّ الله حرّم منک واحدة و من المؤمن ثلاثة ماله و دمه و ان یظنّ به ظنّ السوء؛ [۱۷] مرحبا به تو‌ ای خانه! چه قدر با عظمتی و چه قدر احترام داری! به خدا سوگند، که حرمت مؤمن نزد خدا از حرمت تو بیشتر است؛ زیرا خداوند نسبت به تو یک چیز را حرام کرده است، امّا از مؤمن سه چیز را: خون، مال و بدگمانی به او را.»

۳. رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «من آذی مؤمناً فقد آذانی، و من آذانی فقد آذی الله عزّوجلّ، و من آذی الله فهو ملعون فی التوراة و الانجیل و الزبور و الفرقان؛ [۱۸] هر کس مؤمنی را اذیت کند، مرا اذیت کرده است و هر کس مرا اذیّت نماید، خداوند را اذیّت داده است و هر کس خداوند را اذیت کند، در تورات، انجیل، زبور و فرقان ملعون می‌باشد.»

۴. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «المؤمن اعظم حرمة من الکعبة؛ [۱۹] حرمت و اعتبار مؤمن از کعبه بیشتر است.»

۵. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «لله عزّوجلّ فی بلاده خمس حرم، حرمة رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و حرمة آل رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وحرمة کتاب الله عزّوجلّ و حرمة کعبة الله و حرمة المؤمن؛ [۲۰] خدای عزّوجلّ در زمین برای پنج چیز حرمت و احترام قرار داده است؛  پیامبر، آل پیامبر، کتاب خدا، کعبه و مؤمن.»

 - مراقبت از آبرو

[ویرایش]

انسان پیش از آن‌که از دیگران انتظار داشته باشد که شخصیّت و حقوق او را محترم بشمارند و در حفظ آبروی او کوشا باشند، باید خود از آبروی خویش مواظبت نماید. آبروی انسان محترم است، همان گونه که جان و مال او محترم است و کسی حق ندارد آبروی خود را به خطر بیندازد. از نگاه اسلام، انسان حقّ استفاده از جان، مال و آبروی خویش را دارد؛ امّا حقّ ضایع کردن آنها را ندارد. و آبروی انسان نسبت به سایر داشته‌ها و نعمت‌های خدادادی مهم‌تر و ارزشمندتر است؛ از این رو، باید از آن مراقبت بیشتری شود.

 

در روایتی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده است: «... اعراضکم علیکم حرام- کحرمة یومکم هذا فی شهرکم هذا فی بلدکم هذا...؛ [۲۱] آبروهای شما حرمت دارد؛ همان‌گونه که عید قربان در ماه ذی الحجّه و در سرزمین مکّه حرمت دارد.»

همچنین از امام صادق (علیه‌السّلام) وارد شده که از رفتارها و گفتارهایی که شما را در معرض تهمت قرار می‌دهد، پرهیز نمایید: «اتقوا مواضع التهم». [۲۲] و نیز از آن‌ حضرت نقل شده است: «من دخل موضعاً من مواضع التهمة فاتهم لا یلومن الاّ نفسه؛ [۲۳] هرکس خود را در معرض تهمت قرار دهد، آن‌گاه مورد اتّهام قرار گیرد، جز خود، کسی را ملامت ننماید.»

 

۵ - افشا کردن عیوب دیگران

[ویرایش]

معمولا بیماردلان و اشخاص بی‌مقدار که توان رویارویی با افراد را ندارند، و فاقد منطق قوی هستند، لغزش‌های دیگران را پی‌گیری می‌کنند و دست به افشاگری می‌زنند و تلاش می‌کنند با ریختن آبروی دیگران، برای خود آبرو و اعتبار کسب نمایند؛ غافل از آن‌که خود را رسوا می‌کنند.

- روایت پیامبر

رسول گرامی اسلام در این زمینه می‌فرماید: «لَا تَطْلُبُوا عَثَرَاتِ الْمُؤْمِنِینَ فَاِنَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ اَخِیهِ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثَرَاتِهِ یفْضَحْهُ وَ لَوْ فِی جَوْفِ بَیتِه؛ [۲۴] لغزش‌های برادران ایمانی خود را پی‌گیری نکنید، هرکس به دنبال لغزش‌های برادرش باشد؛ خدا لغزش‌های او را پی‌گیری می‌کند و خدا لغزش‌های هرکس را پی‌گیری کند، رسوایش می‌کند؛ هرچند در درون خانه‌اش باشد.»

۵.۲ - روایت امیرالمومنین

برخی از افراد فاسد که در میان مردم آبرو و اعتباری ندارند، با اهداف شیطانی تلاش می‌کنند دیگران را مانند خود بی‌آبرو نمایند تا کارهای خویش را در نظر دیگران توجیه نمایند. امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) در این زمینه می‌فرماید: «ذَووا العیوب یحبون اشاعة معایب الناس لیتسع لهم العذر فی معایبهم؛ [۲۵] عناصر معیوب و منفور دوست دارند عیوب دیگران را فاش کنند تا در عیوب خویشتن راه عذر داشته باشند.»

آن حضرت این‌گونه افراد را که همواره به دنبال عیوب مردند، به مگس تشبیه نموده و فرموده: «الاشرار یتتبعون مساوی الناس و یترکون محاسنهم کما یتتبع الذباب المواضع الفاسده؛ [۲۶] افراد فاسد و شرور به دنبال کشف و پخش عیوب مردمند، و مانند مگس همواره به دنبال مواضع فاسد می‌گردند و هرگز زیبایی‌ها و محسّنات را نمی‌بینند.»

دیدگاه رهبری

مقام معظّم رهبری، حضرت آیةالله خامنه‌ای درباره افشای عیوب دیگران می‌فرماید:

به هرکسی ممکن است یک اتّهامی وارد شود. تا وقتی که از طریق قانونی جرمی ثابت نشده است، نه در خود قوّه، نه در بیرون قوّه، نه در تریبون‌ها و منبرهای رسمی، نه در وسایل ارتباط جمعی، کسی حق ندارد آبروی یک مسلمانی را ببرد... بعضی اوقات انسان می‌بیند روی قوه قضائیه فشار می‌آورند که آقا افشا کنید. نه آقا، هیچ لزومی ندارد افشا کردن. در موارد خاصّی، بله، شارع مقدّس مشخّصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصّی است، مال همه جا نیست... چون وقتی گفتید: متّهم است، افکار عمومی تفکیک نمی‌کند بین متّهمی که هیچ گناهی نکرده است، با آن کسی که شواهدی بر گناه او وجود دارد. حتّی بعد از اثبات جرم هم چه لزومی دارد؟.. .

حتّی اگر چنانچه فرض کنیم یک نفری جرمی هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومی دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر کنیم تا بچّه این آدم که دارد مدرسه می‌رود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدّتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانواده‌اش زندگی عادی‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمی کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزی بشود؟ نخیر، کسی نباید این جور عمل کند... افکار عمومی از این مسئله چه لذّتی می‌برد؟ برای افکار عمومی چه فایده‌ای دارد که بداند زیدی، عمروی، بکری متّهم به فلان عمل خلافی است؟ 

  • فرزاد تات
  • فرزاد تات