« مفاتیح الغیب»، اثر صدر المتألهین شیرازی است.
۸ - منبع
[ویرایش]
کتاب حاضر، یکى از آثار ارزنده فلسفه اسلامی است. مفاتیح را صدر المتألهین، در موقعى که مبانى خویش را کاملاً محکم نموده بود، نوشته است، لذا مورد توجه اهل ذوق قرار گرفته و اهل فن آن را بر بسیارى از کتب دیگر صدر المتألهین ترجیح دادهاند. بیشتر مسائل مربوط به معارف مبدأ و معاد، در این رساله، مندرج است.
صدر المتألهین در این کتاب، در صدد بیان مبدأ و معاد ، اسرار و نکات عرفانى مستفاد از قرآن است که در نوع خود مفید مىباشد.
[ویرایش]
کتاب، مشتمل بر یک خطبه و بیست مفتاح است که این مفاتیح، برخى، شامل چندین فاتحه و بعضى، داراى چندین مشهد و پارهاى، حاوى چندین فصل و دستهاى، واجد چندین باب و بعضى، مشتمل بر چندین لمعه و تعدادى، شامل چندین اشراق است.
هدف صدر المتألهین در این کتاب، کشف و بیان معارف قرآن است بهنحوى که مطابق عرفان و برهان باشد. وى، در مفاتیح به تطبیق فلسفه و عرفان و قرآن پرداخته و سعى دارد نظریه مهم انطباق قرآن و برهان و عرفان را نشان دهد. از مقدمه کتاب برمىآید که کتاب مذکور، نزد وى، از اهمیت ویژهاى برخوردار است، چون آن را به فرمان یک سروش غیبى نگاشته است.
[ویرایش]
یکى از مباحث بسیار مهم کتاب، مسئله تأویل است. در هستیشناسی تأویلى ملا صدرا، پنج عنصر اصلى را به وضوح مىتوان از هم بازشناخت؛ این عناصر، عبارتند از: فلسفه ارسطو و پیروانش؛ تعالیم نوافلاطونی بهویژه نظریات فلوطین در اثولوجیا؛ تعالیم فارابی و ابن سینا نظریات عرفانى ابن عربی و اصول وحیانى شامل آیات قرآن و نهج البلاغه و بهخصوص آن دسته از تعالیم پیامبر اکرم( ص) و ائمه( ع) که بیشتر جنبه باطنى و عرفانى دارند.
تأمل در عناصر تشکیل دهنده نظام فلسفى ملا صدرا و نحوه ترکیب و تحلیل آنها، مؤید این معناست که ملا صدرا حقیقت را مقصد واحدى مىداند که از سه طریق وحى و تحلیلات عقلى و تهذیب نفس مىتوان دریافت. ملا صدرا نه تنها براى آیات قرآنى، ظاهر و باطن و تفسیر و تأویل قائل است، بلکه معتقد است احادیث و سخنان معصومین( ع) نیز از این ویژگى مهم برخوردارند.
[ویرایش]
رابطه اندیشه فلسفى ملا صدرا با فهم او از متون دینى دو سویه است؛ بدین معنا که تأملات او در آیات قرآن، منشأ طرح بسیارى از مبانى و مسائل فلسفى گردیده و متقابلاً فلسفه وجودى او نقش بسیار مهمى در فهم و تفسیر و تأویل آیات و روایات داشته است. در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره مىشود:
نمونه اوّل، کتاب الهى است که مىفرماید:«و ان من شىء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم»
[۱]
ملا صدرا، در تأویل این آیه به مراتب و درجات وجود اشاره نموده و اظهار داشته که اصل موجودات در نزد خداست و آنچه که در نزد ماست در واقع نمونهاى از آن حقیقت اصیل است. وى، در واقع نظریه مُثل افلاطونی را پذیرفته و تصریح نموده است که هر نوع طبیعى که محسوس ماست، داراى صورتى مفارق و غیر مادى است که همان مثل عقلیه است که در نزد خداست.
نمونه دوم، فرمایش پیامبر(ع) است که مىفرماید:« القبر روض من ریاض الجنة او حفر من حفرات النیران».
[۲]
[ویرایش]
ملا صدرا، بر اساس اصالتى که براى باطن امور قائل است، تصریح مىکند که قبر حقیقی انسان، در درون خود او وجود دارد؛ اگر باطن و دل انسان آراسته به عشق و محبت و صفا و دیگر فضایل و کمالات باشد، در این صورت به سبب صفاى آن، هر روز هزاران فرشته و پیامبر و ولى در آن فرود مىآیند و اینگونه باطن، به مثابه باغى از باغهاى بهشت است و اگر باطن و دل انسان مملو از بغض و حسد و کینه و شهوت و نظایر اینها باشد، هر روز هزاران وسوسه و دروغ و ناسزا در آن مىافتد و اینگونه باطن به مثابه مغاکى از مغاکهاى دوزخ است.
وى، بر این اعتقاد است که هر کس چشم بصیرت داشته باشد و از ادراکات باطنی بهرهمند باشد، مىتواند به باطن و درون خود و یا دیگران نگاه کند و قبل از مرگ، قبر واقعى خود و آنچه را در آن است، مشاهده نماید، البته همه انسانها بعد از مرگ به جهت انقطاع از علایق دنیوى، قبر واقعى خود و آنچه را در آن است، مشاهده خواهند نمود و عذاب و ثواب قبر نیز چیزى جز مشاهده باطن خود نیست. وى، بر همین اساس، بهشت و جهنم را نیز در باطن انسان جستوجو مىکند، همچنانکه عالم آخرت را نیز در باطن دنیا موجود مىداند. ملا صدرا، در عین حال، به این نکته توجه دارد که ارجاع حقیقت امورى از قبیل بهشت و جهنم و عذاب قبر و نظایر اینها به درون انسان، ممکن است موجب این تصور گردد که این امور، موهوم و غیر واقعىاند؛ بنابراین، در پاسخ به این شبهه تصریح مىکند که با تقویت حس باطن، به سهولت مىتوان دریافت که امور مربوط به قیامت، نسبت به امور حسى به مراتب از شدت و قوّت وجودى بیشترى برخوردارند، زیرا امور دنیوى و حسى، مشمول حرکت و موجود در هیولایند؛ در حالى که امور اخروى، مجرد و یا قائم به نفسند که خود از جواهر ملکوتى محسوب مىگردد.
[ویرایش]
کتاب، مشتمل بر بیست مفتاح به شرح زیر است:
۱. مفتاح اول، در اسرار حکمیه متعلق به قرآن به طریقه اهل عرفان ( شامل دوازده فاتحه)؛
[۳]
۲. مفتاح دوم، در اشاره به اغراض رحمانى و مقاصد الهى که در این کتاب مبین مذکور است( شامل نه فاتحه)؛
[۴]
۳. مفتاح سوم، در ماهیت و مفهوم علم و بیان شرف و فضل آن( شامل هشت مشهد)؛
[۵]
۴. مفتاح چهارم، در مراتب کشف و مبادى آن( شامل هیجده مشهد)؛
[۶]
۵. مفتاح پنجم، در معرفت ربوبیت، اعم از اثبات وجود بارى و نبوت جمالى و جلالى و اسماء و افعال( شامل سه مشهد)؛
[۷]
۶. مفتاح ششم، در ماهیت میزان که در قرآن است( شامل هفت مشهد)؛
[۸]
۷. مفتاح هفتم، در کشف از معرفت ذات حق و اسماء و صفات و آیات و آثار او به اسلوبى دیگر( شامل سه مشهد)؛
[۹]
۸. مفتاح هشتم، در معرفت افعال خداى تعالى و اقسام آن( شامل چهار فصل)؛
[۱۰]
۹. مفتاح نهم، در احوال ملائکه بر نمطى دیگر( شامل پنج فصل)؛
[۱۱]
۱۰. مفتاح دهم، در اشاره به اقسام اجسام و احوال آنها( شامل چهار فصل)؛
[۱۲]
۱۱. مفتاح یازدهم، در اثبات جواهر عقلیه
[۱۳]
۱۲. مفتاح دوازدهم، در اثبات صورت عالم؛
[۱۴]
۱۳. مفتاح سیزدهم، در اثبات عالم روحانی ( شامل هشت مشهد)؛
[۱۵]
۱۴. مفتاح چهاردهم، در سلوک عبد بهسوى خداى تعالى( شامل شش مشهد)؛
[۱۶]
۱۵. مفتاح پانزدهم، در شرح ماهیت انسان( شامل سه باب و چهار اشراق و نه مشهد)؛
[۱۷]
۱۶. مفتاح شانزدهم، در اشاره به ملکوت آسمان( شامل پنج لمعه)؛
[۱۸]
۱۷. مفتاح هفدهم، در علم معاد و تحقیق حشر نفوس و کیفیت بازگشت آنها به خدا( شامل هشت اشراق)؛
[۱۹]
۱۸. مفتاح هجدهم، در اثبات حشر جسمانی و بعث بدنها ( شامل هفت مشهد)؛
[۲۰]
۱۹. مفتاح نوزدهم، در اشاره به اقسام معاد( شامل بیست مشهد)؛
[۲۱]
۲۰. مفتاح بیستم، در اشاره به ریاضت و تقسیم آن.
[۲۲]
[ویرایش]