دانشجویان کارشناسی ارشد مهندسی برق کنترل

۱۹۸۳ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

اَسْماء وَ صِفات

فرزاد تات | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۳۷ ب.ظ

اَسْماء وَ صِفات، دو اصطلاح در علم کلام برای نام‌ها و صفت‌های خداوند. اسم، بر ذاتی دلالت می‌کند که به صفتی موصوف شده، مانند «عالِم»، و صفت، بر معنایی مانند «علم» دلالت می‌کند که ذات به آن متّصف می‌شود بدون لحاظ ذات. این دو اصطلاح در علوم ادبیات عرب، فلسفه و عرفان کاربرد دیگری دارند.

مطابق قرآن، همه اسماءالحُسنی از آن خداست. بنابر برخی روایات، شماره اسماء آشکار الهی، ۹۹ اسم است و یک نام هم نزد خداست و هیچ‌کس توانایی درک آن را ندارد.

برای شناخت بهتر اسماء و صفات الهی تقسیم بندی‌های گوناگونی صورت گرفته است:

  1. صفات جمال (ثبوتی) و جلال (سلبی)
  2. صفات ذات و صفات فعل
  3. صفات نفسی و اضافی
  4. صفات خبری (تشبیهی) و تنزیهی
  5. اسم و اسم الاسم
  6. اسماء ظاهر و اسامی مستأثره

در مورد امکان شناخت اسماء و صفات الهی برای بشر نیز سه نظریه مطرح شده است: ۱-تعطیل ۲-تشبیه ۳-اثبات بدون تشبیه

شیعیان اسماء و صفات ذاتی خداوند را قدیم و اسماء و صفات فعلی را حادث دانسته و اعتقاد به عینیت ذات حق با اسماء و صفات ذاتیش دارند.

معنای لغوی

«اسماء» جمع اسم از ریشه «س م و» به معنی بلندی و ارتفاع است.[۱] اطلاق واژه «اسم» یا به این جهت است که مفهوم آن پس از نام گذاری، از مرحله خفا و پنهانی به مرحله بروز و ظهور می‌رسد، یا به این جهت که لفظ با نام گذاری معنا پیدا می‌کند و از بی‌معنا بودن در آمده، علو و ارتفاع می‌یابد[۲] و به واسطه اسم، مسمّا یاد شده و شناخته می‌شود.[۳]

صفت به معنای حالتی است که در چیزی یافت می‌شود.[۴] کلمه «صفت» همان کلمه «وصف» است که «واو» آن حذف و تاء در عوض به آخر آن افزوده شده است. برخی گفته‌اند: «صفت» برگرفته از وصف، به معنای زیور و زیبایی موجود در موصوف است.[۵]

تفاوت دو اصطلاح «اسم» و «صفت»

برخی محققان عنوان کرده‌اند که میان اسم و صفت هیچ فرقى وجود ندارد چرا که هر دو لفظ هستند و کشف حقیقتی از خداوند می‌کنندو حقیقت در اسم و صفت همان ذات خداوند است. تنها تفاوت آنها در نحوه اتصاف آنها به خداوند می‌باشد. بر این اساس صفت دلالت می‌کند بر اینکه خداوند به طور کلی متصف به حسن و صفتی است؛ مانند حیات و علم، اما اسم دلالت می‌کند بر خداوند، در زمانی که ذات او ماخوذ به وصف یا صفتی خاص باشد؛ مانند حی(زنده) و عالم که خداوند همیشه متصف به صفات حیات و علم است.[۶]

در علم کلام

در علم کلام اسم آن لفظی است که بر صِرف ذات دلالت می‌کند؛ مانند: «اللّه»، «رجل» و «انسان» یا بر ذاتی که به وصفی متصف است دلالت می‌کند مانند: «عالِم» و «قادر» و یا بر مبدأ فعل دلالت می‌کند؛ مانند: «رازق» و «خالق» امّا صفت تنها یک کاربرد دارد و تنها بر مبدأ دلالت می‌کند بدون اینکه علامتی بر ذات بوده باشد؛ مانند: علم، قدرت، رزق و خلقت، به همین جهت می‌توان اسم را محمول قرار داده و آن را بر ذات حمل کرد و گفت: خداوند «عالم» یا «خالق» یا «رحمان» یا «رحیم» است؛ ولی صفت را نمی‌توان محمول قرار داد و گفت: خداوند خلق است.[۷]

در فلسفه و عرفان

اسما و صفات در فلسفه و عرفان معنایی مشابه دارند و تنها فرقشان به رقیقه بودن معنای آن در فلسفه و حقیقه بودن آن در عرفان است. اسم در این اصطلاح عبارت از ذات با بعضی شؤون، اعتبارات و حیثیات است، زیرا برای خداوند متعال به مقتضای «کُلَّ یوم هُوَ فی شَأن» (الرحمن/ ۵۵، ۲۹) شؤون ذاتیه و مراتب عینیه‌ای است که به حسب هر یک از آن‌ها برای او اسم یا صفتی حاصل می‌شود.[۸]

صفت، مفهومی مجرد از ذات و عارض بر آن است، از این جهت اسم و صفت نظیر مرکب و بسیط است.[۹]

در تعریف دیگری، ذات با صفت معین و به اعتبار تجلی خاص، اسم نامیده می‌شود.[۱۰]

گاهی به خود صفت اسم اطلاق می‌گردد، زیرا ذات در میان همه اسما مشترک است و تکثر در اسما به سبب تکثر صفات به اعتبار مراتب غیبیه حق تعالی (مفاتیح الغیب) است.[۱۱]

گاهی در تعریف اسم و صفت، تعینات و حقایق خارجی از جهت ظهور ذات در آن‌ها و ارتباط آن‌ها با ذات مطلق «اسم» نامیده می‌شود و همین تعینات و حقایق چنانچه تنها ملاحظه شود «وصف» خوانده می‌شود.[۱۲]

تفاوت تعریف عرفا و متکلمین

اسم در عرفان، حقیقتی عینی و خارجی است؛ ولی در کلام وجودی لفظی یا کتبی است و ورای لفظ و کتابت، حقیقتی برای آن متصور نیست، اسم کلامی از منظر عرفان اسمِ اسم است؛ نه خود اسم.[۱۳]

در روایات

در احادیث اسلامی، اسم و صفت در مورد خداوند متعال یک معنا دارند. مثلاً «سمیع» و «بصیر» در برخی از احادیث به عنوان صفت معرّفی شد ه‌اند[۱۴] و در برخی از احادیث به عنوان اسم.[۱۵]

برخی از احادیث تصریح می‌کنند که اسما و صفات خداوند تفاوتی ندارند، از امام باقر(ع) نقل شده است: إنَّ الأَسماءَ صِفاتٌ وَصَفَ بِها نَفسَهُ: نام‌های خدا، صفاتی هستند که خداوند با آن‌ها خود را وصف کرده است.[۱۶] امام رضا(ع) در پاسخ محمد بن سنان که از «اسم» پرسیده بود فرمود: صِفَةٌ لِمَوصوفٍ: صفتی است برای یک موصوف.[۱۷]

نکته بسیار دقیقی که در احادیث اهل بیت در تبیین معنای اسما و صفات الهی آمده این است که آن‌ها هویتی جدا از ذات مقدّس حق ندارند، چنان که از امام رضا(ع) روایت شده است: أسماؤُهُ تَعبیرٌ، و أفعالُهُ تَفهیمٌ، و ذاتُهُ حَقیقَةٌ: نام‌های او تعبیرند و افعالش برای تفهیم، و ذاتش حقیقت است. همچنین امام رضا(ع) می‌فرماید: الاِسمُ غَیرُ المُسَمّی، فَمَن عَبَدَ الاِسمَ دونَ المَعنی فَقَد کفَرَ و لَم یعبُد شَیئا، و مَن عَبَدَ الاِسمَ وَ المَعنی فَقَد کفَر و عَبَدَ اثنَینِ، و مَن عَبَدَ المَعنی دونَ الاِسمِ فَذاک التَّوحیدُ: نام، غیر از ناموَر است، هر که نام را پرستد نه معنا را کافر شده و چیزی را نپرسیده است، و هر که نام و معنا را پرستد هم کافر شده و دو چیز را پرستیده است، و هر که معنا را پرستد نه نام را، یکتاپرست است.[۱۸]

تعداد نام‌های خداوند

نام‌های خداوند
شماره عربی معادل فارسی ابجد
۱ الله خداوند  
۲ الرحمان بخشاینده (رحمت عام) ۲۹۸
۳ الرحیم مهربان (رحمت ویژه) ۲۵۸
۴ المَلِک پادشاه ۹۰
۵ القُدّوس پاک و منزِّه از هر گونه نقص ۷۰
۶ السلام پاک و سلامتی بخش عالم ۱۳۱
۷ المُؤمن ایمنی بخش ۱۳۶
۸ المُهَیمِن نگهدارنده ۱۴۵
۹ العَزیز باشکوه، شکست ناپذیر ۹۴
۱۰ الجَبّار دست نایافتنی، جبران کننده ۲۰۶
۱۱ المُتَکَبِّر بسیار بزرگ ۶۶۲
۱۲ الخالق آفریننده ۷۳۱
۱۳ البارِئ زیبایی بخش ۲۱۳
۱۴ المُصَوِّر نگارگر، صورتگر ۳۳۶
۱۵ غَفّار همیشه بخشاینده ۱۲۸۱
۱۶ قَهّار همیشه پیروز ۳۰۶
۱۷ وَهّاب بسیار بخشنده و عطا کننده ۱۴
۱۸ رَزّاق همیشه روزی دهنده ۳۰۸
۱۹ فَتّاح گشاینده (پیروزکننده) ۴۸۹
۲۰ عَلیم دانا ۱۵۰
۲۱ قابِض می‌راننده، بیرون کشنده جان‌ها ۹۰۳
۲۲ باسِط گستراننده، فراخ کننده روزی ۷۲
۲۳ خافِض پست کننده، خوار کننده ۱۴۸۱
۲۴ رافِع (به سوی خود) بالا برنده ۳۵۱
۲۵ مُعِزّ عزیزکننده ۱۱۷
۲۶ مُذِلّ خوارکننده ۷۷۰
۲۷ سَمیع شنوا ۱۸۰
۲۸ بَصیر بینا ۳۰۲
۲۹ حَکَم حاکم هستی ۶۸
۳۰ عَدل دادگر ۱۱۴
۳۱ لَطیف تمام مخلوفاتش در نهایت ظرافت و زیبایی‌اند، نسبت به مخلوقاتش بسیار مهربان و دلسوز است ۱۲۹
۳۲ خَبیر آگاه‌ ۸۱۲
۳۳ حَلیم بردبار ۸۸
۳۴ عَظیم بی‌انتها ۱۰۲۰
۳۵ غَفور بسیار بخشاینده ۱۲۸۶
۳۶ شَکور سپاسگزار (عمل کوچک را پاداش بسیار می‌دهد) ۵۲۶
۳۷ عالی بلند مرتبه ۱۱۰
۳۸ کبیر بزرگ‌ ۲۳۲
۳۹ حَفیظ نگهدارنده ۹۹۸
۴۰ مُقیت خوراک(قوت) دهنده ۵۵۰
۴۱ حَسیب شمارنده ۸۰
۴۲ جَلیل گرانقدر ۷۳
۴۳ کریم بخشنده ۲۷۰
۴۴ رقیب نگهبان، بیننده و آماده ۳۱۲
۴۵ مُجیب پاسخگو ۵۵
۴۶ واسع گسترده، پهناور، گسترده، گشایشگر، بی نیاز مطلق ۱۳۷
۴۷ حکیم فرزانه، خردمند ۷۸
۴۸ وَدود دوست ۲۰
۴۹ مجید در ذات و صفات خود بلندمرتبه و نسبت به بندگان بسیار با خیر و احسان ۵۷
۵۰ باعِث برانگیزنده مردگان ۵۷۳
۵۱ شهید بیننده، حاضر ۳۱۹
۵۲ حق راست، درست ۱۰۸
۵۳ وکیل عهده‌دار همه امور بندگان و موجودات ۶۶
۵۴ قوی توانا ۱۱۶
۵۵ مَتین سخت (و نیز پاینده) ۵۰۰
۵۶ وَلی سرپرست، دوست، یار و نگهبان ۴۶
۵۷ حَمید ستوده ۶۲
۵۸ مُحصِی شمارنده ۱۴۸
۵۹ مُبدِئ نخستین آفریننده ۵۶
۶۰ مُعید بازگرداننده، دوباره زنده کننده ۱۲۴
۶۱ مُحیی زندگی بخش، هستی بخش ۶۸
۶۲ مُمیت میراننده، نابود کننده ۴۹۰
۶۳ حَی زنده ۱۸
۶۴ قَیوم قائم به ذات (آفریننده‌ای که کسی او را نیافرید) ۱۴۶
۶۵ واجِد یابنده ۱۴
۶۶ الماجد بزرگوار ۴۸
۶۷ واحد یکتای بی‌همتا ۱۹
۶۸ صَمَد بی‌نیاز ۱۳۴
۶۹ قادر توانا ۳۰۵
۷۰ مُقتَدِر تعیین کننده (قضا و قدر)، توانمند ۷۴۴
۷۱ مُقَدِّم سبقت بخش ۱۸۴
۷۲ مُؤخِّر عقب راننده ۸۴۶
۷۳ الأول نخستین، اول پدیدارکننده وجود ۳۷
۷۴ الأخِر واپسین، آخر فناکننده موجود ۸۰۱
۷۵ ظاهر آشکار (پدیدار، هویدا)، همیشه پیروز ۱۱۰۶
۷۶ باطن پنهان، همه دربرگیرنده ۶۲
۷۷ والی یگانه سرپرستی که همه ولایتها از اوست ۴۷
۷۸ مُتَعالی بلندمرتبه ۵۵۱
۷۹ البَرّ نیکوترین ۲۰۲
۸۰ تَوّاب بسیار توبه پذیر ۴۰۹
۸۱ مُنتَقِم انتقام گیر ۶۳۰
۸۲ عَفُوّ آمرزنده ۱۵۶
۸۳ رَؤوف دلسوز و مهربان ۲۸۶
۸۴ مالک، مَلِک فرمانروای جهان ۲۱۲
۸۵ ذوالجلال و الاکرام دارای شکوه و بخشش  
۸۶ مُقسِط عادل ۲۰۹
۸۷ جامع گردآورنده ۱۱۴
۸۸ غَنی توانگر ۱۰۶۰
۸۹ مُغنِی بی‌نیاز کننده ۱۱۰۰
۹۰ مانع بازدارنده ۱۶۱
۹۱ ضارّ ضرربخش (به بدسیرتان) ۱۰۰۱
۹۲ نافع سودبخش ۲۰۱
۹۳ نور روشنی ۲۵۶
۹۴ هادی رهنما ۲۰
۹۵ بَدیع بی‌مانند، آفریننده ۸۶
۹۶ باقی ماندگار، تغییر ناپذیر ۱۱۳
۹۷ وارث مالک نهایی تمام مخلوقات ۷۰۷
۹۸ رشید راهنما، آموزگار و دانای بی‌خطا ۵۱۴
۹۹ صَبور شکیبا ۲۹۸

دربارۀ شمار اسماء خداوند به ارقام مختلفی اشاره کرده‌اند. مشهورترین رقم‌ها ۹۹ اسم است که بر مبنای حدیث: «اِن لِلّه تسعةً و تِسعینَ اِسماً...» شهرت یافته است و دیگری ۱۰۰۱[۱۹]. در برخی روایات دیگر به ۳۶۰ و در برخی دیگر خداوند دارای ۴۰۰۰ اسم دانسته شده است. اگرچه در مورد روایت ۱۰۰۱ نام - که برخی آن را به ۹۹۹ نام تحویل کرده‌اند[۲۰] - نصی در احادیث نبوی وجود ندارد، لیکن ادعیه‌ای چون دعای مشهور به جوشن کبیر - که محدثان شیعی آن را توثیق کرده‌اند[۲۱] - متضمن ۱۰۰۱ اسم الهی است.[۲۲] با وجود این، هیچ یک از این ارقام و ارقام دیگری که ذکر کرده‌اند[۲۳]، نمی‌تواند تعیین کنندۀ شمار اسماء الهی باشد.

چه بسا بسیاری از اسماء هزارگانه را بتوان زیر مجموعه یکدیگر دانسته و آن‌ها را به ۹۹ اسم تحلیل ببریم، همانگونه که برخی عارفان امهات اسماء را هفت اسم می‌دانند. دربارۀ نسبت میان اسماء و طبقه بندی آن‌ها نیز بحث‌های درخور تأملی مطرح شد ه است.[۲۴]

نام‌های خداوند در قرآن

مقالهٔ اصلی: نام‌های خدا در قرآن

در قرآن غیر از لفظ جلاله «اللّه» که بنا بر مشهور اسم خاص ذات متعالی خداست، ۱۴۳[۲۵]اسم دیگر وارد شده که دارای معنای وصفی است و هر کدام به نوعی، از کمال خداوند حکایت می‌کند. از این اسامی ۱۰ مورد به صورت غیر صریح ذکر شده‌اند.

اسماء الحسنی

مقالهٔ اصلی: اسماء الحسنی

در چهار آیه از قرآن کریم نیکوترین نام‌ها به خداوند اختصاص دارد: (للّه الأسماء الحسنی).[۲۶] این تعبیر در روایات نیز به کار رفته است. از دیدگاه بیشتر مفسران، اسماء الحسنی اسمایی هستند که دارای معانی کمال بوده و جز بر ذات خداوند متعال دلالت نمی‌کنند و نیز معنای وصفی حُسن در آن‌ها لحاظ شده و دارای دو ویژگی باشد: ۱. بی‌نیازی ذات خداوند از همه در آن صفات.۲. نیازمندی دیگران به ذات پاک او در آن صفات.[۲۷]

تقسیم‌بندی صفات

صفات الهی را از جهات گوناگون به چند قسم تقسیم کرده‌اند:

۱. صفات جمال (ثبوتی) و جلال (سلبی)

مقالهٔ اصلی: صفات جمال و جلال الهی

«صفات جمال یا صفات ثبوتی» صفاتی‎اند که بر وجود کمالی در خداوند دلالت می‎کنند مانند عالِم و علم، قدرت و قادر، خلق و خالق، رزق و رازق و غیره. و «صفات جلال یا صفات سلبی» صفاتی‎اند که یا بر سلب نقص از خداوند دلالت می‎کنند مانند غنی و جسم نبودن.

۲- صفات ذات و صفات فعل

مقالهٔ اصلی: صفات ذات و صفات فعل

هر‌گاه برای انتزاع صفتی از حق تعالی تصور ذات کافی بوده و تصور فاعلیت خداوند لازم نباشد، آن صفت، صفت ذات یا ذاتی خواهد بود. مانند صفت حیات و حی. و هر‌گاه تصور فاعلیت خداوند لازم باشد، آن را صفت فعل یا فاعل گویند، مانند خلق و خالق.

۳- صفات نفسی و اضافی

«صفات نفسی» آن دسته از اوصاف‌اند که مفاهیم آن‌ها مشتمل بر اضافه و نسبت به غیر خدا نیست، مانند «حیات». اما «صفت اضافی» به لحاظ مفهومی مشتمل بر نوعی اضافه به غیر اوست، مانند «علم»، «قدرت» و «اراده» زیرا مفهوم علم مشتمل بر اضافه به چیز دیگر یعنی «معلوم» و مفهوم «قدرت» و «اراده» اضافه به «مقدور» و «مراد» است.[۲۸]

۴- صفات خبری(تشبیهی) و تنزیهی

مقالهٔ اصلی: صفات خبری

این تقسیم از اهل حدیث نقل شده است. صفات خبری(یا تشبیهی) صفاتی‌اند که در خبر آسمانی (کتاب و سنت) وارد شده‌اند و اگر در خبر آسمانی نیامده بودند، به مقتضای عقل برای خداوند اثبات نمی‌شدند، از سویی اگر به مفاد ظاهری آن‌ها قایل شویم، «تشبیه» خداوند به مخلوقات و «تجسیم» لازم خواهد آمد.

به عبارت دیگر این دسته از صفات در آیات و روایات متشابه در باب صفات الهی وارد شده‌اند. مانند وجه، ید، استوا، مجیء که بر حسب ظاهر، خداوند را دارای اعضا و جوارح مانند چهره، دست و پا و چشم معرفی می‌کنند.(سوره فتح/۱۰، سوره طه/۵، سوره فجر/۲۲ و...)[۲۹] اما چنان که گفته شد، چون به مقتضای عقل اثبات آن‌ها به معنای ظاهریشان برای خداوند محال است، مفسران ومتکلمان این صفات را به معنایی که اطلاق آن بر خداوند صحیح باشد تأویل کرده و مثلا دست خدا را به معنای قدرت او معنا کرده‌اند، اما ظاهرگرایان و اهل حدیث آن‌ها را به همان معنای ظاهریشان گرفته‌اند.

صفات تنزیهی صفاتی هستند که بیانگر تنزیه و پیراستن خداوند متعال از صفات اجسام و خصوصیات ممکنات هستند مانند: لَیسَ کَمِثْلِهِ شَیءٌ

۵- اسم و اسم الاسم

از نظر عرفان که «اسم» را حقیقتی عینی می‌داند، تمام حقایقی که از نظر فلسفی و طبیعی، عقل و نفس، فَلَک یا ملک نامیده می‌شوند، «از آن جهت که مظهر هویت مطلقه بوده و او را نشان می‌دهند، اسمای الهی خوانده می‌شوند.»[۳۰] و اسم الاسم الفاظ و کلماتی هستند که حکایت از اسمای الهی دارند.

یا در تعبیری دیگر از آنجا که اسم چیزی است که دلالت بر مسمی دارد، و اسماء حسنای الهیه حقایقی هستند که دلالت بر ذات مقدس او می‌نمایند و به اندازه وسعت عنوان خود از او حکایت می‌کنند، پس مفاهیم «الله»، «رحمن» یا «رحیم» که دلالت بر آن حقائق مجرده الهیه دارند در حقیقت «اسم الاسم» هستند و لفظ دال بر این مفاهیم را «اسم اسم الاسم» می‌نامند.[۳۱]

به عبارت دیگر «اسم» معانی مختلفی دارد؛ در عرف و لغت بر لفظ دال بر مسمی اطلاق می‌شود و در اصطلاح عرفان به معنای ذات همراه با تَعَین است و بنا بر این اصطلاح خاص، نام‌های لفظی ذات و صفات خدای سبحان اسم اسم الاسم هستند مانند اسمایی که در قرآن کریم و روایات و ادعیه نظیر دعای جوشن کبیر آمده است و مفاهیمِ نام‌های لفظی «اسم الاسم» هستند.

۶- اسماء ظاهر و اسامی مستأثره

عرفای اسلامی نوعی دیگر از اسماء اللّه را تحت عنوان اسمای مستأثره مطرح کرده‌اند اما متکلمان به این عنوان اشاره نکرده‌اند. واژه مستأثره برگرفته از دعای پیامبر عظیم الشأن اسلام است که به خدواند عرضه می‌دارد: «اللهم إنّی أسئَلُک لِکلِّ اِسمٍ هُوَ لَک سَمَّیتَ بِهِ نَفسَک، أوأنزَلتَ فی کتابِک، أو عَلَّمتَهُ أحداً مِن عِبادِک أو اِستَأثَرتَ بِهِ فی عِلمِ غَیبِک». «خداوندا از تو درخواست می کنم بواسطه اسم‌هایی که خودت بر خودت نهادی و یا در قرآنت نازل فرمودی و یا به یکی از بندگانت آموخته‌ای و یا در خزانه علم غیب خودت برگزیده و قرارداده‌ای».[۳۲] مقصود از اسمای مستأثره از دیدگاه عرفا آن نوع از اسماء اللّه است که وقوف و دسترسی بر آن‌ها برای هیچ کس میسّر نمی‌باشد. به قول آن‌ها این گونه اسماء اللّه مکنون در علم غیب وجودند و داخل در حیطه اسم اول و اسم باطن‌اند (اشاره به آیه: هو الأوّل والآخر والظاهر والباطن - حدید:۳) و چون داخل در اسم باطن‌اند هرگز ظاهر نمی‌گردند.[۳۳]صدرالدین قونوی در کتاب مفتاح غیب الجمع و الوجود، اسماء ذاتی حق را بر دو قسم می‌‏داند: یک قسم از این اسماء، حکم و اثرشان در عالم ظاهر می‌‏شود و در عالم مظهر(محل ظهور) دارند که یا از طریق همین مظاهر و آثار، از پشت ‏حجاب، برای نیکوکاران شناخته می‌‏شوند، و یا از طریق کشف و شهود، برای کاملین از عرفا و اولیاء، معلوم می‌‏گردند.قسم دیگر از اسماء ذاتی، اسمائی هستند که اثری از آنها در عالم ظاهر نمی‌‏شود و به همین جهت‏ برای احدی معلوم نمی‌‏گردند. این قسم دوم همان اسماء مستأثره الهی هستند.[۳۴] در روایات، از این اسماء و صفات، با عنوان‌های مختلف «مکنون»، «مستاثر» و «مخزون» یاد شده است.[۳۵]

امکان شناخت صفات حق تعالی

یکی از مسائل مهم در مورد صفات خداوند این است که آیا انسان می‌تواند صفات الهی را بشناسد یا آنکه این صفات برای انسان ناشناخته‌اند. در پاسخ به این سئوال، سه نظریه اساسی وجود دارد:

تعطیل

مقالهٔ اصلی: نظریه تعطیل صفات

بر طبق این دیدگاه، عقل انسان راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و تنها کار ممکن آن است که اجمالاً به ثبوت صفات مذکور در قرآن و روایات برای خداوند اعتراف کنیم و به آن ایمان بیاوریم، در حالی که از درک حقیقت معانی این صفات عاجزیم.

نظریه اهل تشبیه

مقالهٔ اصلی: نظریه تشبیه صفات

این گروه معتقدند که تفاوتی اساسی بین اوصاف خدا و اوصاف مخلوقات نیست و آن دسته از صفاتی که هم بر خدا و هم بر مخلوقات او اطلاق می‌شوند، معنای واحد و مشترکی دارند که در هر دو یکسان‌اند.

نظریه اثبات بدون تشبیه

مقالهٔ اصلی: نظریه اثبات بدون تشبیه

این دیدگاه بر نفی مسلک تعطیل و تشبیه استوار بوده و راه سومی را ارائه می‌دهد که با فضای کلی آیات و روایات سازگاری بیشتری دارد. پیروان این نظریه می‌کوشند تحلیلی از معنای صفات الهی ارائه دهند که از یک سو تنزّه و تعالی خداوند را از نقایص و محدودیت‌های مخلوقات پاس دارد و از سوی دیگر، بر شناخت پذیری اوصاف او صحّه گذارد.

قدیم یا حادث بودن اسماءالله

متکلمان در اینکه آیا اسماء الله مُحدَث و مخلوق هستند، یا قدیم و غیر مخلوق، اختلاف نظر دارند.

دیدگاه شیعه

اکثر صاحب‌نظران شیعه با توجه به اخبار ائمه علیهم السلام، اسماء غیر ذاتی را مخلوق می‌دانند؛[۳۶] اگرچه ابن بابویه[۳۷] بر این باور بود که اسماء الله نه حادثند و نه قدیمعین القضات همدانی،[۳۸] غیراز اسم «الله» دیگر اسامی را مخلوق می‌دانست. در نظر او، همۀ اسما غیر از «الله» نخست برای غیر خدا وضع شده بودند و سپس خداوند را به آن‌ها متصف کرده‌اند.[۳۹]

دیدگاه اهل سنت

اشاعره اسماء الله را قدیم می‌دانند و بر آنند که خداوند پیش از هر فعلی به اسماء خود موسوم بوده است، نه این که پس از انجام فعلی به اسمی نامیده شده باشد، چنانکه در ازل خالق و رازق بوده است نه اینکه پس از خلق کردن و روزی دادن به این نام‌ها موسوم شده باشد.[۴۰]

معتزله اسماءالله را قدیم نمی‌دانستند و آن‌ها را زاییدۀ اعتبار و نام گذاری از جانب انسان می‌انگاشتند.[۴۱]

بشر مریسی از متکلمان مُرجئه نیز به مخلوق بودن اسماء قائل بود و می‌گفت که خداوند پس از خلق کردن، خود را به نام‌هایی شناساند ه است.[۴۲]

عینیت ذات و صفات

در اصطلاح مشهور که اسماءالهی از سنخ الفاظ هستند، اتحاد اسم با مسمّا معنا ندارد؛ زیرا اسم لفظی است که بر معنا (مسمّا) دلالت می‌کند و مسمّا مدلول اسم بوده که از سنخ مفاهیم است؛[۴۳] برخلاف ادعای اشاعره که اسم را عین مسمّی می‌دانند.[۴۴] اما اگر اسماء الله را از سنخ وجود خارجی بدانیم در این صورت اتحاد معنا داشته و دیدگاه‌های مختلفی در مورد آن ابراز شده است. طبق این مبنا، اسم لفظی، در واقع اسم الاسم خواهد بود (اسم اولی از سنخ لفظ و اسم دوم از سنخ وجود خارجی است).[۴۵]

دیدگاه شیعه

نزد عالمان شیعی صفات الهی به صفات ذاتی و صفات فعلی تقسیم می‌شوند. صفات ذاتی عین یکدیگر و عینیت با ذات دارند و تفاوت آن‌ها صرفاً تفاوت مفهومی است؛ یعنی «سمیع» عین «بصیر» عین «حی» عین «قیوم» عین «قادر» عین «عالِم» و همه این‌ها عین ذات الهی هستند. توضیح اینکه در انسان، ذات او با صفاتش جداست، هنگام تولد ذات انسان وجود دارد ولی علم یا قدرت چندانی ندارد و در جوانی علم و قدرت او فزونی می‌یابد یا با حادثه‌ای با اینکه زنده است امکان دارد قدرت یا علمش را از دست بدهد و این نشان می‌دهد ذات او از صفاتش جداست برخلاف حق تعالی که ذات و صفات ذاتیش عینیت داشته و قدیم هستند.[۴۶] صفات فعلی که از مقام خلق انتزاع می‌شوند مفهوماً و مصداقاً غیر یکدیگر و غیر از ذات حق تعالی هستند؛ مانند خالق، رازق، غافر، مُحیی، مُمیت، حمید و مجید. این صفات از رابطه خاص و ویژ‌های میان صفات ذاتی و مخلوقات انتزاع می‌شوند، به عنوان مثال از ملاحظه رزقی که خداوند برای مخلوقش خلق می‌کند صفت رازق بودن حق تعالی انتزاع می‌شود.[۴۷]

دیدگاه اهل سنت

اشاعره معتقدند که افعال خداوند دلالت بر صفات او دارند و دربارۀ نسبت این صفات با ذات، آن‌ها را صفاتی قدیم برای ذات، و قائم به ذات می‌شمرند.[۴۸]

معتزله قائل به غیریت اسماء با ذات باری، و در باب صفات (صفات ذات) قائل به عینیت آن‌ها با ذات باری بوده‌اند.[۴۹]

ابو هاشم جُبایی صفات خداوند را «احوال» می‌انگاشت و در دیدگا ه او، «حال» در عین اینکه وجودی مستقل نداشت، امری حقیقی بود.[۵۰]

شرح‌نویسی بر اسماء الهی

اندیشمندان اسلامی دربارهٔ اسماء خدا، شروح گوناگونی با رویکردهای مختلف حدیثی، فلسفی، کلامی، عرفانی و لغوی نوشته‌اند.[۵۱]

گفته‌اند عالمان ایرانی بحث اسماء را در دنیای اسلام آغاز کرده‌اند و در ادوار مختلف تاریخی آن را پرورش داده‌اند، به نحوی که برجسته‌ترین شروح اسماء الهی را عالمان ری، خراسان و ماوراء النهر نوشته‌اند. نخستین شرح اسماء نود و نه‌گانه الهی را که شرحی لغوی است، ابو اسحاق زجاج در قرن دوم هجری نوشته است. در قرن چهارم نیز محدثانی همچون شیخ صدوق شروحی بر اسماء الهی نوشتند. ابوالقاسم قشیری در قرن ششم از جمله صوفیان متشرعی بود که شرحی بر اسماء الهی نوشت. در همان قرن بود که شروح متکلمان به اسماء الهی آغاز گردید.[۵۲]

برخی دیگر از کتاب‌ها در این زمینه عبارت‌اند از:

پانویس

  1.  ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ذیل واژه سما.
  2.  مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۰.
  3.  مفردات، ص۴۲۸؛ لسان العرب، ج۶، ص۳۸۱ـ۳۸۲، «سما»
  4.  مفردات، ص۸۷۳، «وصف».
  5.  لسان العرب، ج ۱۵، ص۳۱۵، «وصف».
  6.  رک: علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج‏۸، ص ۴۶۱- ۴۶۲؛ نقدالنصوص، ص۸۴؛ تحریر تمهید القواعد، ص۴۰۴ ـ ۴۰۵.
  7.  مفاهیم القرآن، ج ۶، ص۳۳
  8.  تفسیر صدرالمتالهین، ج۴، ص۴۲؛ شرح فصوص الحکم، ص۴۴
  9.  تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص۴۲.
  10.  شرح دعای سحر، ص۸۱ ؛ تسنیم، ج ۱، ص۳۰۶.
  11.  شرح فصوص الحکم، ص۴۴.
  12.  تحریر تمهید القواعد، ص۱۵۰.
  13.  تفسیر صدرالمتالهین، ج ۴، ص۴۲؛ تسنیم، ج ۱، ص۳۰۶
  14.  التوحید: ص۱۴۶ ح ۱۴
  15.  التوحید: ص۱۸۷
  16.  کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۸.
  17.  کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۱۳.
  18.  کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۸۷.
  19.  (عین القضات، نامه ها، ۱/۱۹۰؛ عزالدین،۲۳؛ ابوالفتوح،۲/۴۹۳؛ سنایی،۳۵؛ میبدی، ۵/۶۳۲
  20.  (محمدبن منور، ۱/۲۴۱)
  21.  (کفعمی، ۴۰۲؛ مجلسی، ۹۱/۳۸۴ به بعد)
  22.  سبزواری، ۴۳
  23.  (ابن عربی، ابوبکر، ۲/۳۴۳-۳۵۰؛ یمانی، ۱۷۱، ۱۷۵)
  24.  (ماتریدی، ۶۵ -۶۶؛ جوینی، ۱۴۴؛ ابن قیم، مدارج...، ۱/۳۲-۳۳؛ نیز ت هانوی، ۱/۷۰۹؛ طباطبایی، ۸/۳۵۴)
  25.  مفاهیم القرآن، ج ۶، ص۱۰۵
  26.  اعراف:۱۸۰ ; اسراء:۱۱۵ ;طه:۸، حشر:۲۴
  27.  (المیزان، ج۸، ص۲۴۲; تفسیر کبیر، ج۱۵، ص۶۶)
  28.  آموزش کلام اسلامی، ص۱۹۹-۲۰۰.
  29.  علی ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، نصایح، ۱۳۸۱، چ هارم، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱ و آموزش کلام اسلامی، همان.
  30.  تحریر تمهید القواعد، همان، ص۱۵۰
  31.  تسنیم: تفسیر قرآن کریم، ج۱، ص۲۷۸
  32.  مکارم الاخلاق،ص۲۵۱
  33.  شرح مقدمه قیصری، ص۲۶۹; مشارق الدراری، ص۵۰۱; مصباح الانس، ص۴۷
  34.  الفناری، محمدبن حمزة، مصباح الانس، 1363ش، ص 14،
  35.  نبویان، جستارهایی در فلسفه اسلامی، ۱۳۹۷ش، ج۳، ص۵۳۸.
  36.  (کلینی، ۱/۱۱۲، ۱۱۳، ۱۱۶)
  37.  توحید، ص۱۸۸- ۱۸۹
  38.  نامه ها، ۲/۲۵۸- ۲۵۹
  39.  قس : ابن قیم، الصواعق، ۳۰۰
  40.  (دارمی، ۸؛ ماتریدی، ۶۵ -۶۶؛ ابن سلوم، ۹۶ -۹۷؛ تورپشتی، ۲۴)
  41.  (جوینی، ۱۴۱-۱۴۲)
  42.  (نشار، ۳۶۳-۳۶۷)
  43.  مفاهیم القرآن، ج۶، ص۳۹
  44.  فخرالدین رازی؛ شرح اسماءالله الحسنی، ص۲۱.
  45.  ؛ مفاهیم القرآن، ج۶، ص۳۹.
  46.  مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه،۱۳۹۱ش، ج۲، ص ۴۳۳.
  47.  مصباح یزدی، محمدتقی،آموزش فلسفه،۱۳۹۱ش، ج۲، ص۴۶۰.
  48.  (اشعری، اللمع، ۹ -۱۴، مقالات، ۲۹۰-۲۹۱).
  49.  مفید، مقالات، صص ۲۹۱-۲۹۰؛ نیز شهرستانی، ۱/ ۵۳ -۵۴، ۷۵-۷۷
  50.  (بغدادی، ۱۱۷)
  51.  آیینه‌وند، نیازی «معناشناسی اسماء الحسنی»، ۱۳۷۹ش، ص۲-۳.
  52.  آیینه‌وند، «معناشناسی اسماء الحسنی»، ۱۳۷۹ش، ص۳.

منابع

  • قرآن کریم
  • ابن ابی الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۹ق /۱۹۵۹م
  • ابن ابی زید، عبدالله، الجامع، به کوشش عبدالمجید ترکی، بیروت، ۱۹۹۰م
  • ابن ابی یعلی، محمد، طبقات الحنابلة، به کوشش محمد حامد فقی، قاهره، ۱۳۷۱ق / ۱۹۵۲م
  • ابن بابویه، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی تهرانی، تهران، ۱۳۸۷ق /۱۹۶۷م
  • ابن تیمیه، احمد، الفتوی الحمویة الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه
  • ابن تیمیه، مجموعةالرسائل الکبری، بیروت،۱۳۹۲ق /۱۹۷۲م
  • ابن شاذان، فضل، العلل، به کوشش احمد پاکتچی، منتشر نشده
  • ابن عساکر، علی، تبیین کذب المفتری، بیروت، ۱۴۰۴ق / ۱۹۸۴م
  • ابن ندیم، الفهرست
  • اشعری، ابوالحسن، اللمع، به کوشش ریچارد مکارتی، بیروت، ۱۹۵۳م
  • اشعری، مقالات الاسلامیین، به کوشش ریتر، ویسبادن، ۱۹۸۰م
  • الصحیفة السجادیة
  • بخاری، محمد، صحیح، استانبول، ۱۳۱۵ق
  • بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش محمد زاهد کوثری، قاهره، ۱۳۶۷ق / ۱۹۴۸م
  • بیهقی، احمد، الاسماء و الصفات، بیروت، داراحیاء التراث العربی
  • حسینی، محمد رضا، «مقولة جسم لا کالاجسام، بین موقف هشام بن الحکم و مواقف سائر اهل الکلام»، تراثنا، ۱۴۱۰ق، شم ۱۹
  • ذهبی، العلو للعلی الغفار، به کوشش عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت، ۱۳۸۸ق / ۱۹۶۸م
  • ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
  • ذهبی، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۲ق /۱۹۶۳م
  • رودانی، محمد، صلة الخلف، به کوشش محمد حجی، بیروت، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م
  • سبکی، عبدالو هاب، طبقات الشافعیة الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمدحلو، قاهره، ۱۳۸۳ق / ۱۹۶۴م
  • سعدبن عبدالل هاشعری، المقالات و الفرق، به کوشش محمد جواد مشکور، تهران، ۱۳۶۱ش
  • شهرستانی، محمد، الملل و النحل، به کوشش محمد بدران، قاهره، ۱۳۷۵ق /۱۹۵۶م
  • طوسی، محمد، الفهرست، نجف، کتابخانة مرتضویه
  • عبدالله بن احمد بن حنبل، کتاب السنة، دهلی، ۱۴۰۴ق / ۱۹۸۴م
  • کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش
  • کلینی، محمد، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۹۱ق
  • مسلم بن حجاج، صحیح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، ۱۹۵۵م
  • مفید، محمد، اوائل المقالات، به کوشش زنجانی و واعظ چرندابی، تبریز، ۱۳۷۱ق
  • نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم، ۱۴۰۷ق
  • نسایی، احمد، سنن، قاهره، ۱۳۴۸ق
  • ابن بابویه، محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی، قم، ۱۳۹۸ق
  • ابن تیمیه، احمد، الایمان، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م
  • ابن خزیمه، محمد، التوحید، به کوشش محمد خلیل هراس، قاهره، ۱۴۰۸ق /۱۹۸۸م
  • ابن سلوم، محمد، مختصر لوامع الانوار البهیة، به کوشش محمد زهری نجار، بیروت، ۱۴۰۳ق /۱۹۸۳م
  • ابن عربی، «القسم الالهی»، رسائل، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۷ق /۱۹۴۸م
  • ابن عربی، ابوبکر، احکام القرآن، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۰۸ق / ۱۹۸۸م
  • ابن عربی، الطریق الی الله تعالی، دمشق، ۱۴۱۱ق /۱۹۹۱م
  • ابن عربی، الفتوحات المکیة، بولاق، ۱۲۹۳ق
  • ابن عربی، الفقه، به کوشش محمود محمود غراب، دمشق، ۱۴۰۱ق / ۱۹۸۱م
  • ابن عربی، تفسیر القرآن الکریم، به کوشش مصطفی غالب، تهران، ۱۹۷۸م
  • ابن عربی، شرح فصوص الحکم، به کوشش محمود محمود غراب، دمشق، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
  • ابن عربی، فصوص الحکم، به کوشش ابوالعلاء عفیفی، بیروت، ۱۴۰۰ق / ۱۹۸۰م
  • ابن عربی، محیی الدین، انشاء الدوائر، به کوشش نیبرگ، لیدن، ۱۳۳۶ق
  • ابن عربی، همان، به کوشش عثمان یحیی، قاهره، ۱۳۹۲- ۱۴۱۰ق
  • ابن قیم جوزیه، محمد، الصواعق المرسلة، تلخیص محمد بن موصلی، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
  • ابن قیم جوزیه، مدارج السالکین، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، ۱۳۹۲ق /۱۹۷۲م
  • ابوالفتوح رازی، حسین، روح الجنان و روح الجنان، به کوشش مرتضی مدرسی، قم، ۱۴۰۴ق
  • ابوحاتم رازی، احمد، الزینة، به کوشش حسین بن فیض الله همدانی، قاهره، ۱۹۵۷م
  • ابویعلی، محمد، المعتمد فی اصول الدین، به کوشش ودیع زیدان حداد، بیروت، دارالمشرق
  • اعجوبه، رایض الدین، شمس الحقیقة، تهران، ۱۳۸۲ق
  • آملی، حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، به کوشش همان دو، تهران، ۱۳۵۲ش /۱۹۷۴م
  • آملی، حیدر، جامع الاسرار، به کوشش هانری کربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران، ۱۳۶۸ش
  • بابارکنا، مسعود، نصوص الخصوص فی ترجمة الفصوص، به کوشش رجبعلی مظلومی، تهران، ۱۳۵۹ش
  • بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به کوشش محمدزاهد کوثری، قاهره، ۱۳۶۷ق /۱۹۴۸م
  • بیهقی، احمد، الاسماء و الصفات، بیروت، دارالکتب العلمیه
  • بیهقی، الاعتقاد و الهدایة، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، ۱۴۰۵ق /۱۹۸۵م
  • پارسا، شرح فصوص الحکم، به کوشش جلیل مسگرنژاد، تهران، ۱۳۴۶ش
  • پارسا، محمد، تحقیقات، دهلی، افغانی دارالکتب
  • تورپشتی، فضل الله، المعتمد فی المعتقد، استانبول، ۱۴۰۰ق / ۱۹۹۰م
  • هانوی، محمد اعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، کلکته، ۱۸۶۲م
  • جامی، عبدالرحمان، نقد النصوص، به کوشش ویلیام چیتیک، تهران، ۱۳۷۰ش
  • جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، به کوشش جلال الدین آشتیانی و غلامحسین ابراهیمی دینانی، مشهد، ۱۳۶۱ش
  • جندی، نفحة الروح و تحفة الفتوح، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۲ش
  • جوینی، عبدالملک، الارشاد، به کوشش محمد یوسف موسی و علی...
  • فرزاد تات

مبسوط الیدی قدرتی و خصیصه اکتساب یافته از جانب قادر مهیمن

فرزاد تات | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۳۶ ب.ظ
  • فرزاد تات

...قانون اساسی ما بر اساس آموزه‌های اسلام تنظیم شده است...

فرزاد تات | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۳۲ ب.ظ

1402/12/09

همایش مردمی مسجد باشی - بهشهر

آیت الله آملی لاریجانی در جمع مردم بهشهر: من سرباز نظام هستم / در انتخابات شرکت کنیم و گلایه های مان را هم به مسئولین بگوییم.

نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری در مورد لزوم شرکت حداکثری در انتخابات پیش رو گفت: مردم اگر گلایه‌ها و مشکلاتی دارند، شکایات و گلایه‌های خود را به مسئولین بگویند اما در انتخابات هم شرکت کنند و با این کار نقشه دشمن را خنثی کنند.

آیت الله حاج شیخ صادق آملی لاریجانی شب گذشته در جمع مردم بهشهر در مسجد باشی این شهر حاضر شد و در ابتدا به بیان ضرورت عمل به قرآن و حضور قرآن و احکام آن در زندگی مومنین پرداخت و در بخش دوم از سخنانش به انتخابات پیش رو و لزوم شرکت همگانی در آن را تشریح کرد.

وی گفت: قانون اساسی ما بر اساس آموزه‌های اسلام تنظیم شده است. در این قانون تصریح شده که جمهوری اسلامی بر اساس توحید و ایمان به پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه اطهار علیهم‌السلام و بر اساس اجتهاد مستمر است. بنابراین مواظب باشیم با کوتاهی و تساهل خودمان به کشوری که پرچم توحید و امیرالمومنین علیه‌السلام را برافراشته خسارت وارد نکنیم. چرا که پای این پرچم، خون نزدیک به سیصد هزار شهید ریخته شده و صدها هزار جانباز و خانواده‌های ایثارگران صدمه دیده اند.

وی در عین حال خاطرنشان کرد: در این کشور مشکلات زیاد است به خصوص مشکلات اقتصادی و معیشتی و همینطور مشکلات فرهنگی و اجتماعی. مردم گلایه‌مندند حق هم دارند اما مسئول این مشکلات نظام جمهوری اسلامی نیست. مسئول این مشکلات مدیران ناتوان و دشمن قدرتمند است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت ادامه داد: عده‌ای می‌گویند راه حل این مشکلات تعامل با کدخداست که حرف غلطی است. نمونه این تعامل هم برجام است.

وی افزود: به عقیده من برجام نه حق مطلق است نه باطل مطلق. در واقع یک ترازویی است برای سنجش آنچه به نفع ماست و آنچه به ضرر ماست. اگر آن برجام عملی می‌شد شاید کفه نفع ما سنگینی می‌کرد اما نشد و شد آن چیزی که حضرت آقا پیش‌بینی می‌کردند و فرموده بودند این‌ها به حرف خودشان وفا نخواهند کرد.

نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری اظهار کرد: ما داریم هزینه استقلال‌مان را می‌پردازیم ما نمی‌خواهیم مثل بحرین باشیم که پایگاه آمریکا آنجاست و حاکمانش اوامر کدخدا را اطاعت می‌کنند. یا امارات و یا عربستان که یازده میلیون بشکه نفت استخراج می‌کند و عمده آن را هم به غربی‌ها می‌دهد آخرش هم از عنایات آقای ترامپ می‌شود گاو شیرده. ما می‌خواهیم روی پای خودمان بایستیم امام رحمت‌الله‌علیه می‌فرمود ما می‌خواهیم خودمان باشیم و من مطمئنم شما در دنیا کشوری را پیدا نمی‌کنید که چهل و اندی سال اینطور بتواند مقاومت کند. اما جمهوری اسلامی به پشتوانه مردمش و با حضور در صحنه مردم توانست مقاومت کند و امروز از لحاظ اقتدار حرف اول را در منطقه می‌زند.

وی ادامه داد: یک زمانی پادشاه این کشور برای تصمیم گیری ناچار بود با سفیر آمریکا مشورت کند و در صورت پذیرفتن آن‌ها عمل کند. در حالیکه امروز برای تصمیمات‌شان در منطقه نمی‌توانند ایران را حذف کنند. می‌گویند ایران در منطقه گروه‌های نیابتی دارد، می‌گویند حوثی‌ها به نیابت از ایران عمل می‌کنند در حالیکه اینطور نیست چه حوثی‌ها چه سایر گروهای محور مقاومت در منطقه مستقل هستند منتهی به سبب تمسک به فکر و اندیشه جمهوری اسلامی زنده شده‌اند و خودشان برای رفتارشان تصمیم می‌گیرند. امروز نمی‌توانند این فکر و اندیشه را حذف کنند.

آیت الله آملی در تبیین سخن خود افزود: تفکر جمهوری اسلامی باعث شد یک گروه کوچک شیعی در یمن امروز مقابل آمریکا بایستد یا حزب الله لبنان که تفکر جمهوری اسلامی باعث شد قد علم کند و مقابل آمریکا و اسراییل مقاومت کند. تفکر جمهوری اسلامی مقاوم ساز است چرا که خودش با مقاومت شکل گرفته و پایدار مانده است. یا همینطور حشد الشعبی در عراق که می‌بینید چه بلایی سر آمریکا آورده است.

وی ادامه داد: نگاه کنید در غزه که کلا یک باریکه است به طول 40 کیلومتر و عرض 3-2 کیلومتر امروز در برابر اسراییل این چنین مقاومت می‌کند. سابق بر این ارتش کشورهای مصر و سوریه و اردن نتوانستند مقابل اسراییل مقاومت کنند تازه عربستان و سایر کشورهای عربی هم پشتیبانشان بودند؛ عقب‌نشینی کردند و کلی زمین به اسراییل دادند نمونه‌اش صحرای بزرگ سینا بود یا بلندی‌های جولان. حالا ببینید حزب الله لبنان در دو جنگ اسراییل را به عقب راندند و آنها نتوانستند بیشتر از 30 روز مقابل مقاومت حزب الله اقدامی کنند.

وی سپس به ذکر خاطره‌ای از حضور رهبر حزب الله در ایران و دیدارش با وی پرداخت و گفت: زمانی آقای سید حسن نصرالله حفظه‌الله آمده بود ایران شهید سلیمانی رحمت‌الله‌علیه ما را برد مقر سپاه قدس تهران یک گعده چند ساعته با ایشان داشتیم.

ایشان برای ما تعریف می‌کرد که در آن جنگ ۳۳ روزه چگونه ذکر یا زهرا سلام‌الله‌علیها کمک‌شان کرده بود و چگونه رزمندگان حزب الله با توسل به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها جان‌شان را کف دستشان گرفتند و اینطور جانانه دشمن را شکست دادند.

وی تاکید کرد: این جمهوری اسلامی است که این تفکر را به وجود آورده . این فکر همانی است که جوانان شما را برد جبهه آن هم بدون سلاح. امروز روز خوب ایران است آن روز ما برای یک موشک اسکاد باید به لیبی التماس می‌کردیم اما امروز خودمان موشک‌های نقطه زن با برد بالای 1500 کیلومتر داریم.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام سپس به بحت انتخابات بازگشت و گفت: همه این‌ها را گفتم که بگویم مراقب باشیم دشمن از مشکلات ما سوء استفاده نکند. ما مشکلات اقتصادی زیادی داریم و وظیفه مسئولین است که این مشکلات را رفع کنند. دشمن بمباران تبلیغاتی می‌کند که مردم ناامیدند و پای صندوق‌های رای نمی‌آیند و ما باید این نقشه دشمن را خنثی کنیم. قطعا حضور مردم پای صندوق‌های رای به اقتدار نظام و امنیت ملی کشور کمک خواهد کرد. انشاالله همه ما در انتخابات شرکت کنیم. شکایات و گلایه‌های خودمان را هم به مسئولین بگوییم.

وی در پایان با اشاره به کاندیداتوری خود در انتخابات برای دور آینده مجلس خبرگان رهبری از استان مازندران گفت: من یک‌بار خدمت حضرت آقا عرض کردم شما حاکم مسلمین هستید و باید مبسوط الید باشید، من علاقه‌ای به این سمت‌ها ندارم و دلم می‌خواهد در حوزه و در دانشگاه تدریس کنم اما اگر شما امر بفرمایید ما سرباز شما هستیم. الان هم همینطور است اگر کمکی از دست ما بر بیاید انجام می‌دهیم. دیگران هم باید همینطور باشند.

  • فرزاد تات

نظریة التوسط بین الاجتهاد و التقلید

تحلیل الزامات اخلاقی و عقلی ۲

تحلیل الزامات اخلاقی و عقلی ۳

تحلیل الزامات اخلاقی و عقلی ۱

نقد و بررسی نظریه های غایت گرایانه الزام سیاسی

نوزیک؛ نظریه استحقاق در باب عدالت

نگاهی به یک نقد

نقش علوم بشری در اجتهاد؛ بحثی در روش تحقیق

نقدی بر مقاله «بسط و قبض تئوریک شریعت»

نقد نقد و عیار نقد - 1

نقد نقد و عیار نقد - 2

نقد پلورالیسم دینی

نظری به اندیشه های متعالی امام خمینی رحمة الله علیه در تبیین ولایت فقیه

نسبت دین و جامعه مدنی

موضوع فلسفه اخلاق و حیطه آن

مقدمه ای بر مسأله الزام سیاسی

مشروعیت حکومت دینی

لیبرالیسم؛ حقوق و عدالت

فلسفه تحلیلی و علم اصول - مباحث مقایسه ای

علم اصول و فلسفه تحلیلی

طرحی نو در تدوین و تبویب مباحث علم اصول

ضرورت تدوین فلسفه علم اصول

زبان دین و زبان علم فدئیسم ویتگنشتاین

رویکرد نظام سیاسی اسلام

گفت و گو دین و قرائت پذیری آن

دین و دنیا (میزگرد)

دورکین؛ بی طرفی و ترجیهات

تأملی در «کلام جدید»

دین و دنیا

دین و دنیا (2)

حکمای اسلامی و قضایای اخلاقی

حسن و قبح عقلی و قاعده ملازمه

حسن و قبح عقلی

تأملاتی در حاشیه اقتراح

پاسخی به یک نقد

بایسته های پژوهشی

الزامات عقلی و اخلاقی

الدین و المجتمع المدنی

استدلال در اعتباریات

التعددیة الدینیة (محاضرة و حوار)

اقتراح؛ فلسفه فقه در نظر خواهی از دانشوران

اقتراح

القراءات الجدیدة للمصادر الدینیة فی مدار النقد

مکتب تفکیک در بوته نقد (بخش اول)

مکتب تفکیک در بوته نقد (بخش پایانی)

مبانی مشروعیت حکومتها

مبانی مشروعیت حکومتها 2

آیا همه ادیان بر حقند؟

نقد تفسیرهای متجدّدانه از منابع اسلامی

«ادیان و مکاتب» مبانی فلسفی - کلامی حکومت دینی

کاربرد حدیث در تفسیر و معارف

اقتراح؛ کلام در روزگار ما در نظر خواهی از دانشوران

  • فرزاد تات

زندگینامه آیت‌الله صادق آملی لاریجانی

فرزاد تات | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۲۴ ب.ظ

آیت‌الله صادق آملی لاریجانی در سال 1339 هجری شمسی در نجف اشرف دیده به جهان گشود. پدر ایشان مرحوم آیت‌الله العظمی حاج میرزا هاشم آملی «قدس‌سره» از شاگردان برجسته آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی،‌ ضیاء الدین عراقی و میرزای نائینی «قدس الله نفسهم الزکیة» و از جمله اعاظم فقهاء و مراجع نجف اشرف و قم بود که شاگردان بسیاری در این دو شهر بزرگ علم و تقوا پروراند. مادر ایشان دختر مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سید محسن اشرفی «قدس‌سره» است که از بزرگان شهر اشرف (بهشهر) بوده و در آن شهر سمت ریاست و مرجعیت داشت و از شاگردان مبرّز مرحوم آخوند خراسانی «قدس‌سره» محسوب می‌شد.

آیت‌الله آملی لاریجانی پس از یک سال و اندی به همراه خانواده از نجف اشرف به شهر قم نقل مکان نموده و مرحوم پدرشان بساط تدریس در این شهر را گشودند.

تحصیلات اولیه

وی از سال 1345 تا 1356، مراحل مختلف دبستان و دبیرستان را با موفقیت تمام به پایان برده و به سبب هوش و استعداد فراوان و علاقه وافر به کسب دانش، در دوران نوجوانی به بحث‌های مدرسه بسنده نکرده و از همان سال اول دبیرستان فراتر از درس‌های معمولی دبیرستان، به مطالعه کتب متعدد دانشگاهی (بدون کمک استاد) در رشتهٔ ریاضی می‌پردازد. از جمله: A First Course in Calculus نوشتهٔ Serge lang و دو مجلد Calculus نوشتهٔ Tom Apostol و Mathematical Analysis نوشتهٔ Rudin و Measure Theory نوشتهٔ Monro و همه اینها قبل از ورود به سال چهارم دبیرستان بود.

در اواخر دوره دبیرستان با فراهم آمدن مقدمات بورس تحصیلی در یکی از دانشگاه های معتبر غربی و در هنگامی که عازم سفر بود، ناگهان زندگی ایشان چرخشی تمام پیدا کرد و اندیشه و شوق تحصیل در علوم و معارف اسلامی و دنبال کردن مسیر تحقیقات فقها و مجتهدان و فیلسوفان اسلامی، حرکتی دیگر را باعث شد. علل این انتخاب جدید خود داستان عجیبی دارد که این جا مجال بیان آن نیست.

ورود به حوزه

درس‌های دوره مقدمات و سطح حوزه را با اساتیدی مبرز همچون آیات معظم آیت‌الله صلواتی و آیت‌الله سید کاظم حائری و عمدتاً به طور خصوصی طی کرد. بحث‌های خارج اصول و فقه را از محضر مرحوم والد گرامیش آیت‌الله العظمی میرزا هاشم آملی«قدس‌سره» و نیز پدر همسر ایشان آیت‌الله العظمی حاج شیخ حسین وحیدی خراسانی دامت برکاته استفاده برده است. فلسفه اسلامی را نیز مدتی در نزد آیات معظم آیت‌الله جوادی آملی و آیت‌الله حسن زاده آملی استفاده کرده است.

تحصیلات علوم اسلامی

به هر حال با تغییر مسیر علمی و فی الواقع تغییر مسیر زندگی ایشان، وی با اشتیاق فراوان علوم رسمی حوزه را فرا گرفته، و در کنار آن با مباحث فیلسوفان غربی نیز آشنا می‌گشت.

از سال 1368، پس از تدریس کتب سطح، به تدریس خارج اصول و پس از مدتی به تدریس خارج فقه پرداخت. آیت‌الله آملی لاریجانی با احساس نیاز به تغییرات عمده بخصوص در اصول فقه، پس از تدریس یک دور اصول فقه در سال 1378 با تبویب جدید در ساختار علم اصول فقه و استخراج مبادی آن، بصورت مباحث «فلسفه علم اصول» بعنوان بحثی جدید در دروس حوزه علمیه، بنیانگذار آن گردید که تدریس فلسفه علم اصول بیش از نه سال به درازا کشید. سپس به تدریس علم اصول با محوریت «حکم شرعی» مبادرت کرد که تا کنون نیز ادامه دارد. معظم له در طول مدت تدریس خویش با سبکی کاملا علمی و دقیق به پرورش تشنگان معارف ناب اسلامی در فقه و اصول پرداخته است.

از سال 1371 و با درگذشت والد بزرگوار ایشان،‌ مدیریت مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) که به امر آیت‌الله العظمی میرزا هاشم آملی ساخته و وقف شده بود به عهده آیت‌الله آملی لاریجانی قرار گرفت و صدها طلبه علوم حوزوی در آن مکان نشو و نما یافتند.

در کنار مقالات منتشر شده معظم له در مجلات فلسفی، فقهی و اصولی، کتاب «انسان، از آغاز تا انجام» که ترجمه کتاب الانسان علامه طباطبایی است را در سال 1361 و رسالهٔ «واجب مشروط» را در سال 1374 به مناسبت کنگره شیخ اعظم منتشر کرد. سال 1384 زیر نظر ایشان کتابی را روانه بازار کردند به نام «فقیهان امامی و عرصه‌های ولایت فقیه» که بخشی از طرح مبسوطی است پیرامون ادله ولایت فقیه که نمونه‌هایی از نظریات و آراء فقهای امامیه را در بر دارد. از مهم‌ترین آثار آیت‌الله آملی لاریجانی مجموعه «فلسفه علم اصول» است که در 33 جلد طراحی شده و حاصل قریب ده سال تدریس ایشان در همین زمینه می‌باشد که تا کنون جلد اول (علم اصول و فلسفه آن) در سال 1393 و جلد پنجم (علم اصول و نظریه اعتبار) سال 1394 به زیور طبع آراسته شده و جلد سی و یکم (واجب مشروط) نیز آماده چاپ می‌باشد.

به جز مجموعه فلسفه علم اصول آثار دیگری نیز در فقه در حال تدوین هستند:

  • ولایت فقیه و حکومت اسلامی، که تبیین حکومت اسلامی و پاسخ به برخی شبهات پیرامون حکومت و حاکمیت در نظام اسلامی است
  • صلاة المسافر، که شرحی مبسوط بر کتاب شریف العروة الوثقی است.
  • الإجتهاد و التقلید، که تقریر بحث خارج فقه ایشان است.
  • کتاب القضاء، تقریری بر مباحث درس خارج فقه معظم له می‌باشد.
  • فقه العقود، تقریر مبحث فقه العقود و فقه معاملات است که ایشان در درس خارج فقه بیان فرموده است.
فعالیت‌های کلامی و فلسفی

وی علاوه بر اشتغال در حوزه فقه و اصول، از همان ابتدا علاقه‌مند به مباحث فلسفی و کلامی بخصوص مباحث تطبیقی فلسفه غرب بوده و مطالعات خویش را بیشتر در زمینهٔ فلسفه تحلیلی و به‌ویژه فلسفهٔ زبان و فلسفه اخلاق دنبال نموده و مجموعه آثاری در این زمینه چه بصورت ترجمه و چه نقد مباحث و طرح نظریه پرداخته است.

معظم له در کنار تدریس فقه و اصول، مدت پانزده سال در دانشگاه (تربیت مدرس) قم عضو هیئت علمی بوده و در سطح کارشناسی ارشد و دکترا، کلام جدید و فلسفه تطبیقی تدریس می‌کرده است. همچنین در این ایام در دانشگاه رضوی مشهد، هم پاره‌ای از پژوهش‌های فقهی و فلسفی را سرپرستی کرده است.

در پاسخ به مقالات قبض و بسط تئوریک شریعت، مجموعه مقالاتی از ایشان در مجله کیهان فرهنگی به چاپ رسید که بعدها پس از تنقیح و پالایش بعنوان کتاب مستقلی با عنوان «معرفت دینی» و «قبض و بسطی در قبض و بسط دیگر» به ترتیب در سال 1370 و 1372 منتشر شد. این در حالیست که ترجمه ونقد «فلسفه اخلاق در قرن حاضر» نوشتهٔ وارنوک (Contemporary Moral Philosophy) را در سال 1361 چاپ نمود. در سال 1375 سومین مجلد از مجموعهٔ فلسفهٔ تحلیلی را به نام «دلالت و ضرورت» که به بررسی نظریات گوتلوب فرگه، برتراند راسل، جان سرل و سول کریپکی در باب دلالت و ضرورت و مقایسه آن با نظریات محققین علم اصول فقه اختصاص دارد را منتشر کرد. کتاب « الزام سیاسی» جان هورتن (Political Obligation) توسط جمعی از دانشجویان دانشگاه رضوی زیر نظر ایشان ترجمه و در سال1384 روانه بازار کتاب شد و چندین مقاله که در مجلات علمی پژوهشی و یا ترویجی داخل و خارج به چاپ رسیده است.

از جمله آثار در دست تدوین ایشان در این زمینه می‌توان از: مکتوباتی در حسن و قبح عقلی و قاعده ملازمه، دین و اخلاق (ترجمه از انگلیسی)، فلسفة تحلیلی (تئوری‌های معناداری)،‌ فلسفه تحلیلی(فعل گفتاری)، زبان دین، براهین اثبات واجب (برهان وجودی)،‌ قلمرو دین،‌ مبانی کلامی فلسفی حکومت دینی و همچنین فلسفة اخلاق نام برد.

فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی

در جریان انقلاب در کنار مرحوم والد بزرگوارش، در پاره‌ای اقدامات شرکت جسته و پس از چندی با توجه به این حقیقت که تهاجم فرهنگی غرب دست کمی از تهاجم نظامی آن ندارد، در حد توان چه در عرصه حوزه و چه دانشگاه به روشنگری در این مقوله پرداخت.

با اصرار جمعی از علمای خطه مازندران نسبت به حضور ایشان در مجلس خبرگان رهبری، وی در سال 1376 و در سن سی و هفت سالگی نماینده مردم مازندران در دوره سوم گردید. کمی بعد در سال 1380 معظم له با ابلاغ حکمی از سوی مقام معظم رهبری به عنوان فقیه شورای نگهبان منصوب گردید.

در سال 1384 برای بار دوم از استان مازندران وارد مجلس خبرگان رهبری شد و با رأی نمایندگان خبرگان به مدت هفت سال در هیئت رئیسه مجلس خبرگان به عنوان کارپرداز فرهنگی خبرگان رهبری به فعالیت پرداخت که پژوهشکده اندیشه سیاسی اسلام از دستاوردهای آن بود.

معظم له طی حکمی در سال 1388 برای یک دوره پنج ساله از سوی رهبر معظّم انقلاب به سمت ریاست قوه قضائیه منصوب شدند و سکان قوه قضائیه را در دریای متلاطم فتنه به نحو أحسن مدیریت کردند.

ایشان با تدبیری عمیق در معضلات دستگاه قضایی کشور و برنامه ریزی دقیق در پیشبرد اهداف عالیه قوه قضائیه، تحولاتی را باعث شدند از جمله: تحول در ساختار تشکیلاتی قوهٔ قضاییه، تحول در منابع انسانی قوه، تأسیس معاونت پیشگیری از جرم برای اولین بار در تاریخ قوه قضائیه و تأکید بر اهمیت پیشگیری از جرم، نظارت چند لایه ای بر محاکم و ادارات مرتبط، حمایت از طرح تجمیع اطلاعات اسناد و املاک کشور در قالب برنامه متمرکز رایانه‌ای، گسترش استفاده از فناوری اطلاعات در ثبت پرونده‌های قضایی کشور بصورت پروژه یکپارچه CMS و بازبینی قوانین حقوقی و کیفری، اشاره کرد.

در مرداد ماه 1393 حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای دامت برکاته طی حکمی ایشان را برای پنج سال دیگر بر کرسی ریاست قوه قضائیه ابقا کردند. در فرازی از این حکم آمده است: «مدیریت برجسته، هوشمندانه و انقلابی و مخلصانه جنابعالی، برآورده شدن خواسته‌ها و نکات اشاره شده را به فضل الهی تضمین خواهد کرد، انشاءالله».

از دیگر سمت‌ها و مسئولیت‌های آیت‌الله آملی لاریجانی می‌توان عضویت در شورای عالی امنیت ملی، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی نام برد.

همچنین ایشان طی ابلاغی از طرف مقام معظم رهبری در سال 1392 به عضویت در شورای عالی فضای مجازی درآمد و در سال 1394 پس از درگذشت آیت‌الله مهدوی کنی طی حکمی از جانب رهبر معظم انقلاب، به سمت ریاست هیئت امنای جامعة الإمام الصادق (ع) نائل آمد و چند دوره نیز عضو هیئت امنای دانشگاه قم بوده است.

آیت الله آملی لاریجانی در تاریخ 9 دی ماه 1397طی حکمی از رهبر معظم انقلاب به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و همزمان عضو فقهای محترم شورای نگهبان منصوب گردید. در قسمتی از این حکم آمده است:« با توجه به سابقه‌ی برجسته و ارزشمند جنابعالی در شورای نگهبان و مدیریت پر تلاش و عالمانه و مخلصانه بر قوه قضائیه، امید می‌رود با حضور فعال و عالمانه اعضای محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام و ایفای نقش مؤثر دبیرخانه و دبیر محترم در انجام وظایف خود تحت نظارت و اشراف ریاست مجمع، مسئولیت‌های محوله در این دوره در کمال اتقان و به بهترین وجه به انجام برسد.»

وی هم اکنون عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، رییس هیئت امنای مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور و عضو هیئت امنای دانشنامه جهان اسلام می‌باشد.

سخنرانی‌ها و بیانات معظم له در همایش‌ها و نشست‌ها در کنار مجموعه آثار نوشتاری ایشان چراغ راهی برای پویندگان علم و فضیلت است.

 

https://amolilarijani.ir/About

 

 

  • فرزاد تات

کتاب قبض و بسط در قبض و بسطی دیگر

فرزاد تات | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۲۲ ب.ظ

اطلاعات کتاب به شرح زیر می باشد:

نام کتاب : قبض و بسط در قبض و بسطی دیگر

پدیدآورنده : محمد صادق لاریجانی

زبان : فارسی

نوع کتاب : دیجیتالی

تعداد جلد : 1

 

 

https://amolilarijani.ir/BooksDetail/1675/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%82%D8%A8%D8%B6-%D9%88-%D8%A8%D8%B3%D8%B7-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%A8%D8%B6-%D9%88-%D8%A8%D8%B3%D8%B7%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%DA%AF%D8%B1

 

 

http://test1.sqp.ir/Files/34/test1/files/PDF/books/ghabz.pdf

 

 

 

  • فرزاد تات

کتاب واجب مشروط

فرزاد تات | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۲۱ ب.ظ

اطلاعات این کتاب به شرح زیر می باشد :

نام کتاب : واجب مشروط: پژوهشی در آراآ شیخ انصاری و محققان دیگر

پدیدآورنده : محمد صادق لاریجانی

زبان : فارسی

نوع کتاب : دیجیتالی

تعداد جلد : 1

 

https://amolilarijani.ir/BooksDetail/1676/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88%D8%A7%D8%AC%D8%A8-%D9%85%D8%B4%D8%B1%D9%88%D8%B7

 

 

http://test1.sqp.ir/Files/34/test1/files/PDF/books/Vajeb-Mashroot.pdf

 

 

 

  • فرزاد تات
  • فرزاد تات

فلسفه اخلاق در قرن حاضر

فرزاد تات | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۱۷ ب.ظ

در این کتاب چند نظریۀ مشهور را که در قرن حاضر تأسیس شده اند مورد بحث قرار داده است. بسیاری از مطالب مطروحۀ در این رساله و بلکه در کل فلسفه اخلاق رایجِ در غرب، توسط متفکران اسلامی مورد بحث قرار گرفته.... لااقل این گفته نسبت به نظریات فلاسفۀ پیشروی مانند مور، راسل، هیر، پریکارد و غیره صادق است. منتها متفکران ما در شرق معمولاً باب جداگانه ای در فلسفۀ اخلاق باز نکرده اند؛ قسمتی از مطالب را در فلسفه، قسمتی را در اخلاق (نه فلسفه اخلاق)، قسمت بیشتری را در علم کلام و از همه مهمتر و اساسی تر در فن اصول مورد تحقیق قرار داده اند.

https://amolilarijani.ir/BooksDetail/1678/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D9%86-%D8%AD%D8%A7%D8%B6%D8%B1

 

http://test1.sqp.ir/Files/34/test1/files/PDF/books/Falsafeh-Akhlagh.pdf

 

 

 

  • فرزاد تات

فلسفه تحلیلی 3

فرزاد تات | پنجشنبه, ۲۴ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۱۶ ب.ظ

https://amolilarijani.ir/Files/34/test1/files/PDF/books/Falsafeh-Tahlili.pdf

 

https://amolilarijani.ir/BooksDetail/1679/%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84%DB%8C3-%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%84%D8%AA-%D9%88-%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AA

 

 

نام کتاب : فلسفه تحلیلی 3

 

( دلالت و ضرورت )

 

تألیف : صادق لاریجانی

 

چاپ اول : 1375

 

ناشر : قم ، نشر مرصاد

 

 

  • فرزاد تات