الفوائدالمدینة
- ۰ نظر
- ۰۲ بهمن ۰۲ ، ۱۱:۰۳
حجّت ، اصطلاحی در اصول فقه می باشد.
معنای لغوی آن در عربی، وسیله پیروزی در هنگام مخاصمه، بیانگر صحت ادعای یکی از طرفین منازعه و برهان و دلیل است.
حجت در قرآن نیز به کار رفته(مانند انعام آیه ۸۳و۱۴۹)و در احادیث هم به همین معنا آمدهاست؛ از جمله، پیامبران و اوصیای ایشان را حجت ظاهری و عقل را حجت باطنی خواندهاند
این واژه با اندکی تغییر، از اصطلاحات فقهی شده است.
تعریف فقهی
فقهای متقدم شیعه و اهل سنّت ، حجت را به معنای دلیل عام شرعی که موجب اثبات یا اسقاط تکلیف دینی میشود و مکلَّف یا مولا میتواند بدان احتجاج کند، به کار بردهاند؛
ولی فقها ، به سبب مبانی و دیدگاههای اعتقادی متفاوتشان، در ملاکهای تعیین حجت و مصداقهای آن اختلافنظر دارند.
در نظر اکثر اهلسنّت، قرآن و سنّت پیامبر اکرم و صحابه (شامل گفتهها، کردارها و تأییدهای ایشان) و نیز اجماعِ مبتنی بر قرآن و سنّت، نزد صحابه یا علمای هر عصر، حجت است.
در نظر شیعه ، قرآن ، سنّت پیامبر و نیز گفتهها، کردارها و تأییدهای امامان و عقل و اجماع به معنای شیعی آن، حجت دانسته شده است.
همه فقهای اهل سنّت، کم و بیش، روش استدلالی قیاس را برای موضوعاتی که در قرآن و سنّت حکم صریحی ندارند، حجت میدانند، اما در حجیت روشهای استدلال تَبَعی دیگر، مانند استحسان و استصحاب ، اختلاف رأی دارند.
اصولیان امامی بسیاری از این حجتهای اهلسنّت را، به دلایل عقلی و نقلی، معتبر نمیدانند.
گرایش شماری از محدّثان متقدم شیعه و نیز دیدگاه اخباریان در قرن یازدهم که با نگارش الفوائد المدنیه محمدامین استرآبادی (متوفی ۱۰۳۳) رواج یافت، آن بود که صرفاً احادیث برای عمل مکلَّف، کافی و معتبر است و سایر منابع، از جمله عقل و اجماع، حجت به شمار نمیروند.
به نظر اصولیان ، به استناد احادیث اهلبیت ، شماری از ظنونِ حاصل از اِعمال روشهای خاص را میتوان حجت دانست، مثلا قیاس مَنصوصُ العلّه (قیاسی که علت حکم در متن حدیث آمده) را حجّت قلمداد کردند.
اصولیان حجّت را با الهام از تعریف منطقیِ آن، هر دلیل یا اماره یا طریقی دانستند که در حد قطع نباشد و بتواند با حد وسط قرار گرفتن در استدلال، همانند شکل اول قیاس، متعلَّق یا موضوع خویش را اثبات کند.
در منابع اصول شیعه، گاه تعبیر حجت در ارجاع به نظر مجتهد هم بهکار رفته است.
همچنین مجتهدان امامی ــبرخلاف اخباریان ــ به ادله دیگری مانند تنقیح مناط و بنای عقلا ( سیره عقلا ) استناد کرده و آنها را از مصادیق حجت شمردهاند.
علاوه بر امارات شرعی، یعنی ادله ظنآوری که بر پایه دلیل قطعی معتبر و قابل استناد شناخته شدهاند، اصول عملیه (اصولی که در موارد فقدان ادله قطعی یا ظنیِ معتبر و با هدف برطرف ساختن شک و تردید مکلف در مقام عمل مقرر شده است) نیز از مصادیق حجت به شمار میروند.
حجت بودن امارات
البته مفهوم حجت بودن امارات با حجیتِ اصول عملی تفاوت دارد و درباره چگونگی حجیت این دو، تحلیلهای مختلفی در منابع اصولی مطرح شده است.
به تصریح برخی اصولیان، اصطلاح حجت اصولی به دلیل قطعی و یقینی اطلاق نمیشود، زیرا حجت باید بر پایه اعتبار شارع، دلیل و حاکی از یک موضوع باشد و قطع چنین نیست، بلکه حجیتِ آن ذاتی است.
البته اطلاق حجت بر قطع از آن جهت که عقل آن را موجب استحقاق ثواب یا عقاب میداند، ممکن است.
بر این اساس، برخی مؤلفان اصولی، حجیت را در باب امارات و اصول حجیت مجعول (یا عَرَضی) شمردهاند، زیرا اعتبار آن به نظر شارع بستگی دارد، ولی حجیتِ قطع از گونه حجیتِ ذاتی یعنی حجّت به معنای لغوی آن است.
از آنجا که ظن به خودیخود حجت نیست، به نظر اصولیان، برای آنکه بتواند حجت معتبر شمرده شود، باید مستند به دلیل قطعی باشد.از اینرو، اماره بودن یک ظن از دیدگاه شرعی باید با دلیلی قطعی ثابت شده باشد.
درباره چگونگی حجیت قطع در پارهای منابع اصولی آرای گوناگونی مطرح شده است.
دعاوی مفروغ عنه با اعتراض یا طرق مشابه ذیسمتین با عنایت به مرقومات مقنن می تواند مشمول تجدید دادرسی گردد
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «عز المؤمن استغنائه عن الناس»
صحاح ششگانه به ترتیب زمان از این قرار است:
1 - صحیح بخاری یا (الجامع الصحیح) از ابوعبدالله محمد بن اسمعیل بخاری (متوفی 256 ه. ق.).
2 - صحیح مسلم از ابوالحسین مسلم بن حجاج قشیری نیشابوری (متوفی 261 ه. ق.).
3 - سنن ابن ماجه از محمدبن یزیدبن ماجه قزوینی (متوفی 273 ه. ق.).
4 - سنن ابی داود از سلیمان بن اشعث بن اسحق سجستانی (متوفی 275 ه. ق.).
5 - جامع ترمذی یا (سنن ترمذی) از ابوعیسی محمدبن عیسی بن سَوْره (متوفی 279 ه. ق.).
6 - سنن نسائی (مسمی به مجتبی) از ابوعبدالرحمن احمدبن شعیب (متوفی 303 ه. ق.).
کتب ششگانه مذکور در فوق به اضافه موطاً و مسند ابن حنبل (متوفی 241 ه. ق.) جوامع اولیه حدیث اهل سنت را تشکیل میدهد.
کتابخانه » صحیفه امام خمینی » جلد 21 » صفحه 394
شاید جمله لَنْ یَفْتَرِقا حتّی یَرِدا عَلَیَّ الْحَوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است، تا آنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در «حوض» وارد شوند. و آیا این «حوض» مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریا است، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - گذشته، بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است.
و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و [در] کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - بهطور متواتر نقل شده است. و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست.
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم - مسائل أسفانگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی (ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیلهای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - دریافت کرده بودند و ندای
انّی تارکٌ فیکُمُ الثقلان
در گوششان بود با بهانههای مختلف و توطئههای از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن ر - که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور
(1)- «مقام اتصال کثرت به وحدت».
مراد بازگشت جمیع موجودات و مراتب هستی به اصل ربوبی خویش در قیامت و آخرت است. به عبارت دیگر رجوع کثرات در عالم وجود به وحدتی است که از آن نشأت گرفته است، همان مقام اتصال کثرت به وحدت است.
(2)- «متواتر».
این اصطلاح درایة و حدیث و اصول است و خبری است که جماعتی آن را نقل کرده باشند به نحوی که مفید علم باشد یعنی علم عادی، و محال باشد که همگی تبانی بر کذب کرده باشند و بالجمله یکی از طرق علم عادی اخبار متواتره است و اغلب اطلاعات و علوم ما نسبت به امور تاریخی از همین راه است. زیرا گاه یک خبری را عدهای به نحو واحدی ولو وحدت معنوی نه لفظی نقل نمایند، محال است که همگی تبانی کرده باشند پس مفید یقین خواهد بود. - (فرهنگ علوم دکتر سجادی به نقل از معالم، ص 101 و تلویح تفتازانی، ص 429)
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم،در تاریخ 1368.03.15 یک روز پس از ارتحال حضرت امام خمینى(ره)، متن وصیتنامه، حسب الامر ایشان به وسیله رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آیت الله خامنهاى در مجلس خبرگان براى نخستین بار مفتوح و قرائت گردید. گزارش کامل این جلسه از طریق رسانههاى گروهى پخش شد و متن دستخط وصیتنامه نیز در اختیار امت اسلامى قرار گرفت.
وصیتنامه امام خمینى(ره) چشمه حکمتى است که از دل مصفا و الهى آن حضرت جوشیده و بر قلم مبارکش جارى گردیده تا حجّتى دیگر بر تبیین سیره عملى آن بزرگوار باشد و راه را پیشاپیش، بر همه شبهات و تردیدها و القائات خنّاسان مسدود کند.
امام خمینى(ره) نگارش وصیتنامه سیاسى- الهى خویش را- که در حقیقت پیام جاوید و خلاصه همه وصایا و پیام هاى زندگى ایشان است- در تاریخ 26 بهمن 1361 به پایان رسانده و نسخهاى از آن را طى پیامى به تاریخ 22 تیر 1362 نزد خبرگان اولین دوره مجلس خبرگان رهبرى به امانت سپردند.
متن کامل وصیتنامه امام خمینى(ره)، به عنوان پیام جاودانه ایشان در جلد پایانى صحیفه امام (به عنوان آخرین سند) درج شده است.
حدیث «ثقلین» حجت قاطع بر بشر
و ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و [در] کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به طور متواتر نقل شده است. و این حدیث شریف حجت قاطع است برجمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگرعذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست.
تاج العَروس من جواهر القاموس اثر سید مرتضى حسینى زبیدى واسطى، فرهنگ عربى به عربى و شرحى نقاد بر القاموس فیروزآبادى است؛ چرا که در جاىجاى کتاب نقدهاى مختلفى دیده مىشود که عمده آن بر قاموس المحیط است. این معجم در شمار آخرین معجمهاى مفصل است که حاوى بیش از 120 هزار لغت بوده و در 20 جلد منتشر شده است.
کتاب 28 باب، و هر باب 28 فصل به شمارهى حروف الفبا دارد. البته در برخى از بابها، شمارهى فصول به 28 نمىرسد، مانند باب حاء، سین، شین و ظاء. مؤلف در تنظیم واژهها همچون فیروزآبادى، روش پایانى الفبایى را که همان «روش قافیهاى» یا «روش باب و فصل» بود، برگزید. در این روش با توجه به حرف پایانى کلمه، آن را بر اساس ترتیب الفبایى در باب مخصوص آن حرف جاى مىدهند. سپس با رعایت حرف اول و دوم و سوم و چهارم واژه، آن را در فصلى که درون این باب قرار دارد، مىنهند.
زبیدى 29ساله بود (1174ق) که به تألیف کتاب اقدام نمود و چهارده سال در پاى آن زحمت کشید. در این کار، وى حدود 500منبع را پیش روى داشت.هاشم طه شلاش تنها به استناد منابع ذکر شده در متن تاج، سعى کرده است این کتابها را استخراج و بر اساس موضوع، تقسیمبندى کند که از جمله مىتوان به این موارد اشاره کرد: حدود 26 کتاب لغت، 15 معجم خاص، 27 کتاب دربارهى اسماء و صفات، 16 کتاب دربارهى مثلثات، اضداد، نوادر و فروق، 6 کتاب معرب و دخیل، 23 کتاب در علم نحو، 18 کتاب در علم صرف و 24 کتاب در باب پژوهشهاى لغوى.
مؤلف علاوه بر زبان مادرىاش، به زبانهاى فارسی و ترکى نیز آگاهى داشت. به همین سبب، در بسیارى از جایها به ریشهیابى لغات معرب پرداخته است. از جمله منابع وى در این زمینه مىتوان به المعرب جوالیقى، شفاءالغلیل خفاجى، برهان قاطع و دیوان سنایى اشاره کرد. همچنین اعتقاد بر این است که سهچهارم تاج برگرفته از لسانالعرب است.
زبیدى در مقدمهى پرتکلف و مسجع خود که بیشتر الفاظ غریب را در آن بهکار برده، با برشمردن ده هدف، به علل تألیف کتابش اشاره کرده است که از آن جمله مىتوان به نواقص کار فیروزآبادى و گستردگى زبان عربى اشاره کرد.
وى علاوه بر توضیح مصطلحات پزشکى، ذکر اسامى خاص، استفاده از نشانههاى اختصارى، ضبط دقیق واژگان و تفاوت گذاشتن میان حرف علهى واوى و یایى خود نیز حدود 20 هزار واژه به کتابهاى لغوى پیشینیان چون المحیط ابن عباد، العباب صغانى، المحکم ابن سیده و البحر المحیط و النهر الماد اندلسى و الصحاح جوهرى افزوده است.
در جلد اول کتاب سه مقدمه از ناشر، محقق، و مؤلف ارائه شده است. در مقدمه محقق، در ضمن ده مقصد به مباحثى درباره زبان شناختى و فقه اللغه، آداب لغوى، انگیزه تألیف، شرح حال مؤلف و اساتید او پرداخته شده است. در ادامه شرح مبسوطى از خطبه مصنف ذکر شده سپس متن کتاب آغاز شده و در هر یک از مجلدات تعدادى از حروف ذکر شده است.
بعد از اتمام تاج العروس این کتاب از استقبال بسیارى برخوردار شد؛ مثلاً بزرگانى چون سلطان دارفور، پادشاه مغرب و روم یک نسخه از کتابش را درخواست کردند و علماى غزه، دمشق، حلب، آذربایجان، تونس، دیار بکر و... خواستار اجازهى روایت شدند؛ همچنین، در وصف آن اشعارى چند سروده شده است. پژوهشگران معاصر نیز گاه به تاجالعروسعنایت داشتهاند؛ از جمله عطاردى خبوشانى، نام همهى کسانى را که زبیدى به آنها استناد کرده، در دو جلد به نام الرجال فی تاج العروس گرد آورده است. همچنین شوقى معرى در پایاننامهى دکترى خود، همهى مسائل مربوط به دستور زبان کتاب را به نام معجم مسائل النحو و الصرف فی تاج العروس استخراج کرده است. هاشم طه شلاش نیز در تز دکترى خود به نام الزبیدى فی کتابه تاج العروس، بعد از پرداختن به زندگىنامهى مؤلف، سعى کرده است به تفصیل چگونگى کار زبیدى را در تاج العروس بررسى کند.
تاج العروس نخستین بار در 1286-1287ق به طور ناقص در پنج مجلد به چاپ رسید. سپس در 1307ق در ده مجلد به طور کامل چاپ شد؛ اما این چاپ نیز کاستىهاى فراوانى داشت، تا آنکه چاپخانهى دارالفکر در بیروت به سرپرستى جواد على این کتاب را به شکلى مقبول به چاپ رساند. خاورشناس انگلیسی قرن نوزدهم آقای «ادوارد ویلیام لین» (Edward William Lane) درگذشته به سال 1876 آن را به انگلیسى ترجمه کرده، و مد القاموس (بیروت، 1980م) نام نهاده است (ترجمه انگلیسی ادوارد لین طی 30 سال (1863-1893) در 8 جلد قطور رحلی سه ستونی در لندن منتشر شده بود. شایان ذکر است که عمر «لین» برای تکمیل کارش کفاف نداد تا آنکه نوه برادرش - یا خواهرش - با نام «استانلی لین پول» - درگذشته به سال 1931 - کار تألیف را به اتمام رساند، هر چند کار او نسبت به کار لین بزرگ کیفیت کمتری داشت.). عاصم افندى نیز این کتاب را به ترکى ترجمه کرده است. یکى از جدیدترین چاپها توسط دارلهدایة در 25 جلد به چاپ رسیده است.