دانشجویان کارشناسی ارشد مهندسی برق کنترل

بررسی حقوقی قراردادهای حقوق کار

فرزاد تات | يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۳:۰۷ ب.ظ
  • فرزاد تات

منعطف‌سازی حقوق کار در پرتو اطلاعاتی شدن اقتصاد جهانی

فرزاد تات | يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۳:۰۵ ب.ظ
  • فرزاد تات

جرایم کارفرمایی در قانون کار ایران

فرزاد تات | يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۳:۰۴ ب.ظ
  • فرزاد تات
  • فرزاد تات

تعزیر و گستره آن

فرزاد تات | يكشنبه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۲۰ ق.ظ
  • فرزاد تات

حیازت مباحات

فرزاد تات | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۲۳ ب.ظ

حیازت مباحات اصطلاحی فقهی حقوقی است که یک باب از اسباب تملک را در قانون مدنی و کتب فقهی به خود اختصاص داده‌است. قاعده حیازت مباحات (مَنْ حازَ مَلِکَ: کسی که حیازت کند، مالک می‌شود) قاعده فقهی استنباط شده از قرآن، روایات و بنای عقلا است.

ماده ۱۴۶: مقصود از حیازت تصرف و وضع ید است یا مهیا کردن وسایل تصرف و استیلا. ماده ۱۴۷: هر کس مال مباحی را با رعایت قوانین مربوطه به آن حیازت کند مالک آن می‌شود.

ماده ۲۷: اموالی که ملک اشخاص نمی‌باشد و افراد مردم می‌توانند آنها را مطابق مقررات مندرجه در این قانون و قوانین مخصوصه مربوطه به هریک از اقسام مختلفه آنها تملک کرده یا از آنها استفاده کنند مباحات نامیده می‌شود مثل اراضی موات یعنی زمینهایی که معطل افتاده و آبادی و کشت وزرع در آنها نباشد.

عناصر حیازت

 

محمدجعفر جعفری لنگرودی عناصر حیازت مباحات را اینگونه بیان می‌کند:

 

وجود مال منقول مادی در خارج

مال مذکور مالک نداشته باشد (چه در اصل مالک نداشته باشد مثل ماهی دریا و چه مالک داشته ولی وی از آن مال اعراض کرده باشد)

ایجاد سلطه بر مال یا تهیه مقدمات تصرف

قصد حیازت کردن (بنابر این اگر فقط قصد انجام دادن آن را داشته باشد، کافی نیست)

حیازت مباحات با توجه به تناسب انواع آن مختلف است:

 

حیازت اراضی موات: احیاء آن

حیازت دفینه: کشف آن

حیازت حیوانات وحشی: شکار آن

حیازت آب رودخانه و ماهی: تصرف مادی در آن‌ها

شرایط حیازت‌کننده

ویرایش

سید مصطفی محقق داماد برای حیازت‌کننده سه شرط را ذکر می‌کند:

 

اهلیت

اصالت و مباشرت

قصد

 

 

  • فرزاد تات

ماده ۱۵۹ قانون مدنی

فرزاد تات | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۱۷ ب.ظ

هر گاه کسی بخواهد جدیدا زمینی در اطراف رودخانه احیاء کند اگر آب رودخانه زیاد باشد و برای صاحبان اراضی سابقه تضییقی نباشد ‌میتواند از آب رودخانه زمین جدید را مشروب کند والا حق بردن آب ندارد اگر چه زمین او بالاتر از سایر اراضی باشد.

احیاء زمین و تصرفات مالکانه قانونی

زمینى که احیا شود طبق اطلاق روایاتى از قبیل «من أحیا ارضاً مواتاً فهى له»(1) به ملکیّت احیا کننده در مى آید; ولى گذشت زمان و پیشرفت وسایل کشاورزى باعث کشف دقیق موضوع و در نتیجه سبب تضیق و تخصیص مصادیق موضوع احیا به مواردى مى شود که مایه سلطه اقتصادى و طبقاتى نشود و به حدودى که حاکم آن را تعیین مى کند، محدود گردد، چون موضوع دقیق آن، احیایى است که ضرر به دیگران را موجب نشود، این موضوع گرچه از یک نظر جزء عناوین ثانویه محسوب مى گردد; ولى از جهتى شباهت به تأثیر زمان و مکان در موضوعات دارد.

  • فرزاد تات

خداوند چگونه مردگان را زنده می کند؟

فرزاد تات | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۰۹ ب.ظ

تمثیل قرآن برای زنده شدن مردگان | آیین رحمت

https://makarem.ir/fa/article/index/403923/%D8%AA%D9%85%D8%AB%DB%8C%D9%84-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86

 

 

فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِکَ لَمُحْیِی الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۵۰﴾انصاریان: پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مردگی اش زنده می کند، بی تردید این [خدای قدرتمند] زنده کننده مردگان است و او بر هر کاری تواناست.

خرمشاهی: پس به آثار رحمت الهى بنگر که چگونه زمین را پس از پژمردنش زنده مى‏دارد، هموست که زندگى بخش مردگان است و او بر هر کارى تواناست‏

فولادوند: پس به آثار رحمت‏ خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده مى‏ گرداند در حقیقت هم اوست که قطعا زنده‏ کننده مردگان است و اوست که بر هر چیزى تواناست

قمشه‌ای: پس (ای بشر دیده باز کن و) آثار رحمت (نامنتهای) الهی را مشاهده کن که چگونه زمین را پس از مرگ (و دستبرد خزان باز به نفس باد بهار) زنده می‌گرداند! محققا همان خداست که مردگان را هم (پس از مرگ) باز زنده می‌کند و او بر همه امور عالم تواناست.

مکارم شیرازی: به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده می‏کند، آن کس (که زمین مرده را زنده کرد) زنده کننده مردگان در قیامت است و او بر همه چیز تواناست.

 وَلَئِنْ أَرْسَلْنَا رِیحًا فَرَأَوْهُ مُصْفَرًّا لَظَلُّوا مِنْ بَعْدِهِ یَکْفُرُونَ ﴿۵۱﴾انصاریان: و اگر بادی [سوزان و زیانبار] بفرستیم، پس آن [کشت و زرع] را زرد شده ببینند، پس از آن [به جای جبران گناهانی که سبب این آسیب شده] ناسپاس می شوند.

خرمشاهی: و اگر بادى بفرستیم و آن [کشتزار] را زرد شده بینند، بعد از آن کفر [/انکار] پیشه کنند

فولادوند: و اگر بادى [آفت‏زا] بفرستیم و [کشت‏ خود را] زردشده ببینند قطعا پس از آن کفران مى کنند

قمشه‌ای: و اگر باز بادی فرستیم که آن کشت سبز را زرد و پژمرده بنگرند (همه آن نعمتهای گذشته را فراموش کنند و) به کفر (و کفران نعمت حق) بر می‌گردند.

مکارم شیرازی: و اگر ما بادی بفرستیم (داغ و سوزان) و بر اثر آن زراعت و باغ خود را زرد و پژمرده ببینند، راه کفران پیش می‏گیرند.

 فَإِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ﴿۵۲﴾انصاریان: [اینان که کفر را بر ایمان ترجیح داده اند، مانند مردگان اند] پس تو نمی توانی [دعوتت را] به مردگان بشنوانی و نمی توانی دعوتت را به کران زمانی که پشت کنان روی می گردانند، بشنوانی.

خرمشاهی: بدان که تو مردگان را [سخن‏] نشنوانى و به ناشنوایان [به ویژه‏] چون پشت کنند آوایى نشنوانى‏

فولادوند: و در حقیقت تو مردگان را شنوا نمى‏ گردانى و این دعوت را به کران آنگاه که به ادبار پشت مى‏ گردانند نمى‏ توانى بشنوانى

قمشه‌ای: پس تو (این مردم) مرده (دل بی‌ایمان) را نتوانی (سخن حقّ) بشنوانی و دعوت خود را به گوش (این) کران که (مخصوصا از تو به کبر و نخوت) رو می‌گردانند برسانی.

مکارم شیرازی: تو نمی‏توانی صدای خود را به گوش مردگان برسانی، و نه سخنت را به گوش کران هنگامی که روی می‏گردانند.

 وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۵۳﴾انصاریان: و تو هدایت کننده کوردلان از گمراهی شان نیستی، و جز به آنان که به آیات ما ایمان می آورند و تسلیم [فرمان ها و احکام ما] هستند، نمی توانی [دعوتت] را بشنوانی.

خرمشاهی: و تو به راه آورنده نابینایان از گمراهیشان نیستى، تو جز کسانى را که به آیات ما ایمان آورند و اهل تسلیمند [سخنى‏] نشنوانى‏

فولادوند: و تو کوران را از گمراهی‏شان به راه نمى ‏آورى تو تنها کسانى را مى ‏شنوانى که به آیات ما ایمان مى ‏آورند و خود تسلیمند

قمشه‌ای: و تو مردمی را که کور (دل و کافر) هستند نتوانی از ضلالتشان به راه هدایت آری، تنها تو آنان را که به آیات ما ایمان می‌آورند و در پی آن ایمان تسلیم امر ما شوند توانی (هدایت کنی و سخن خدا را) به گوش هوششان برسانی.

مکارم شیرازی: و (نیز) نمی‏توانی نابینایان را از گمراهیشان هدایت کنی، تو تنها سخنت را به گوش کسانی می‏رسانی که ایمان به آیات ما می‏آورند و در برابر حق تسلیمند.

 اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَةً یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَهُوَ الْعَلِیمُ الْقَدِیرُ ﴿۵۴﴾انصاریان: خداست که شما را از ناتوانی آفرید، سپس بعد از ناتوانی قدرت و نیرو داد، آن گاه بعد از نیرومندی و توانایی، ناتوانی و پیری قرار داد؛ هرچه بخواهد می آفریند و او دانا و تواناست.

خرمشاهی: خداوند کسى است که شما را از حالت ناتوانى آفرید، سپس بعد از آن ناتوانى توانایى پدید آورد، سپس [دوباره‏] پس از توانایى، ناتوانى و پیرى قرار دهد، هر آنچه خواهد مى‏آفریند و او داناى تواناست‏

فولادوند: خداست آن کس که شما را ابتدا ناتوان آفرید آنگاه پس از ناتوانى قوت بخشید سپس بعد از قوت ناتوانى و پیرى داد هر چه بخواهد مى ‏آفریند و هموست داناى توانا

قمشه‌ای: خدا آن کسی است که شما را در ابتدا از جسم ضعیف (نطفه) بیافرید آن گاه پس از ضعف و ناتوانی (کودکی) توانا کرد و باز از توانایی (و قوای جوانی) به ضعف و سستی و پیری بر گردانید، که او هر چه بخواهد و مشیّتش تعلق گیرد می‌آفریند، و او دانا و تواناست.

مکارم شیرازی: خدا همان کسی است که شما را آفرید در حالی که ضعیف بودید سپس بعد از این ضعف و ناتوانی قوت بخشید، و باز بعد از قوت ضعف و پیری قرار داد، او هر چه بخواهد می‏آفریند، و اوست عالم و قادر.

 وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَةٍ کَذَلِکَ کَانُوا یُؤْفَکُونَ ﴿۵۵﴾انصاریان: و روزی که قیامت برپا می شود، مجرمان سوگند می خورند که [فاصله مرگ تا قیامت را] جز ساعتی درنگ نکرده اند، این گونه [که در قیامت دروغ می گویند و منحرف از حقیقت هستند در دنیا نیز همواره از حق به باطل] منحرف می شدند.

خرمشاهی: و روزى که قیامت بر پا شود، گناهکاران سوگند خورند که [در دنیا، یا گور] جز ساعتى درنگ نکرده‏اند، بدین‏سان بیراهه رفته‏اند

فولادوند: و روزى که رستاخیز بر پا شود مجرمان سوگند یاد مى کنند که جز ساعتى [بیش] درنگ نکرده‏ اند [در دنیا هم] این گونه به دروغ کشانیده مى ‏شدند

قمشه‌ای: و روزی که ساعت قیامت بر پا شود بدکاران قسم یاد کنند که (در دنیا و قبر و برزخ) ساعتی بیش درنگ نکردند. همین گونه (عادتشان از دیرین بود که) از راستی و حقیقت به ناراستی و دروغ می‌پرداختند.

مکارم شیرازی: و روزی که قیامت بر پا شود گنهکاران سوگند یاد می‏کنند که جز ساعتی (در عالم برزخ) درنگ نکردند! اینچنین آنها از درک حقیقت محروم می‏شدند!

 وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالْإِیمَانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِی کِتَابِ اللَّهِ إِلَى یَوْمِ الْبَعْثِ فَهَذَا یَوْمُ الْبَعْثِ وَلَکِنَّکُمْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۵۶﴾انصاریان: و کسانی که دانش و ایمان به آنان داده شده است می گویند: بی تردید شما [بر طبق قضا و قدر ثبت شده] در کتاب خدا [لوح محفوظ] تا روز قیامت درنگ کرده اید و این روز قیامت است، ولی شما [به اینکه قیامت حق است] معرفت و دانش نداشتید.

خرمشاهی: و کسانى که از دانش و ایمان برخوردار شده‏اند گویند بر وفق کتاب الهى تا روز رستاخیز درنگ کرده‏اید، و این روز رستاخیز است، ولى شما به هیچ وجه نمى‏دانستید

فولادوند: و[لى] کسانى که دانش و ایمان یافته‏ اند مى‏ گویند قطعا شما [به موجب آنچه] در کتاب خدا[ست] تا روز رستاخیز مانده‏ اید و این روز رستاخیز است ولى شما خودتان نمى‏ دانستید

قمشه‌ای: و آنان که مقام علم و ایمان داده شده‌اند (به آن فرقه بدکار) گویند: شما تا روز قیامت که هم امروز است در کتاب خدا (یعنی عالم علم خدا) مهلت یافتید و لکن بر آن آگاه نبودید.

مکارم شیرازی: کسانی که علم و ایمان به آنها داده شده می‏گویند: شما به فرمان خدا تا روز قیامت (در عالم برزخ) درنگ کردید، و اکنون روز رستاخیز است ولی شما نمی‏دانستید!

 فَیَوْمَئِذٍ لَا یَنْفَعُ الَّذِینَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ وَلَا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ ﴿۵۷﴾انصاریان: پس در آن روز کسانی که [به آیات ما و پیامبران] ستم کرده اند، عذرخواهی شان به آنان سود نمی دهد، و نه از آنان می خواهند که [برای به دست آوردن خشنودی خدا] عذرخواهی کنند،

خرمشاهی: امروز [روزى است که‏] ستم‏پیشگان [مشرک‏] را عذرخواهیشان سود ندهد، و عذرشان را نپذیرند

فولادوند: و در چنین روزى [دیگر] پوزش آنان که ستم کرده‏ اند سود نمى ‏بخشد و بازگشت به سوى حق از آنان خواسته نمى ‏شود

قمشه‌ای: پس در آن روز آنان که (در دنیا به خود و به خلق خدا) ستم کردند عذرشان مفید نیفتد و از آنان نخواهند که توبه و عذرخواهی کنند.

مکارم شیرازی: آن روز عذر خواهی ظالمان سودی ندارد، و توبه آنان پذیرفته نمی‏شود.

 وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ وَلَئِنْ جِئْتَهُمْ بِآیَةٍ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ ﴿۵۸﴾انصاریان: و به راستی در این قرآن برای مردم از هرگونه مثلی زدیم. و اگر برای آنان معجزه ای [که خود درخواست دارند] بیاوری آنان که کفر ورزیده اند، قطعاً خواهند گفت: شما جز باطل گرا نیستید [و این معجزه ای که آوردید، جز باطل نیست.]

خرمشاهی: و به راستى در این قرآن براى مردم هرگونه مثلى زده‏ایم و اگر معجزه‏اى براى آنان بیاورى، کافران گویند شما جز باطل‏اندیش نیستید

فولادوند: و به راستى در این قرآن براى مردم از هر گونه مثلى آوردیم و چون براى ایشان آیه‏ اى بیاورى آنان که کفر ورزیده‏ اند حتما خواهند گفت‏ شما جز بر باطل نیستید

قمشه‌ای: البته ما در این قرآن (عظیم) برای (هدایت) مردم هر گونه مثل زدیم و اگر تو بر این مردم هر گونه معجز و آیتی بیاوری باز کافران محققا (از روی عناد) خواهند گفت: شما (مسلمین و رسولتان خلق را) به باطل و اوهام می‌خوانید.

مکارم شیرازی: ما برای مردم در این قرآن از هرگونه مثال و مطلبی بیان کردیم، و اگر آیه‏ ای برای آنها بیاوری کافران می‏گویند شما اهل باطل هستید (و اینها سحر و جادو است)!

 کَذَلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۵۹﴾انصاریان: خدا این گونه بر دل های کسانی که معرفت و دانش ندارند مُهر [تیره بختی] می نهد.

خرمشاهی: بدین‏سان خداوند بر دلهاى کسانى که [حق را] در نمى‏یابند مهر مى‏زند

فولادوند: این گونه خدا بر دلهاى کسانى که نمى‏ دانند مهر مى ‏نهد

قمشه‌ای: این چنین خدا بر دلهای اهل جهل (پس از اتمام حجت) مهر (شقاوت) نهد (که هیچ سخن حق را نپذیرند).

مکارم شیرازی: اینگونه خداوند بر دلهای کسانی که آگاهی ندارند مهر می‏نهد

  • فرزاد تات

تاثیر ایدئولوژی ها بر قبض و بسط حقوق کیفری

فرزاد تات | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۰۶ ب.ظ

مبنای مستقیم حقوق، اراده حکومت است، حکومت گاه ارزش ها و قواعدی را که جامعه به تدریج و در بستر زمان ساخته را تایید نموده و نسبت به ممنوعیت سازی قانونی آن مبادرت می کند و گاه به طور مستقیم و بلاواسطه اقدام به وضع قانون می‌نماید یعنی ارزش های مد نظر و منطبق با ایدئولوژی خود را وارد سیاهه قوانین می کند .

نحوۀ واکنش جامعه به جرم و کنترل اجتماعی جرم تا حدود زیادی مرتبط با مفاهیم و ایدئولوژی های سیاسی است و هماره تفکر نظام سیاسی حاکم ( لیبرالیسم، محافظه کار، مساوات گرا، اقتدارگرای فراگیر ، آنارشیست ، انتگریسم ، فمینیسم و...) بر نحوۀ مقابله با جرم و کنترل آن و تعیین محدودۀ آزادی های فردی و قلمرو مداخلات حکومت تاثیر بسزایی دارد و اصولاً مبانی ایدئولوژیک در تعیین مسیر و نحوۀ اقدام حقوق کیفری جهت دهنده و تعیین کننده بوده و در تضییق و توسیع قلمرو حقوق کیفری موثر می باشد. مقاله حاضر صرفاً دو ایدئولوژی لیبرال و اقتدارگرای فراگیر که با تبیین قلمرو مداخله حکومت و تعیین شعاع مداخلات حقوق کیفری می توانند منجر به قبض و بسط دایره جرم انگاری ها و به تبع آن حقوق کیفری گردند و مولفه های نظام لیبرالی و مدل جرم انگاری لیبرال ها و ویژگی های اقتدار گرایی فرا گیر و آثار و پیامدهای اقتدار گرایی در عرصه حکومت و حقوق کیفری را مورد بررسی قرار می دهد.

  • فرزاد تات

الگوهای تضمین وکیل و تضییق وکیل

فرزاد تات | شنبه, ۲۱ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۰۵ ب.ظ
  • فرزاد تات