داراشدن بلاجهت
- ۰ نظر
- ۰۳ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۰:۳۱
در قراردادمعالجه یا درمان برای ثالث قید مباشرت وجود دارد اگر ثالث درمان را رد کرد نمی توان برای شارط درمان را انجام داد.
شارط بیمار نیست که بخواهد درمان شود اگر ثالث رد کرد شرط از بین می رود.
انگار که اصلا شرطی وجود نداشته است.
قرارداد بین مردم اگر شرط ناعادلانه ...باشد می تواند تحت شرایطی صحیح باشد(از نظر اخلاقی ممکن است مشکل داشته باشد.)درقرارداد خاص بین شرکت های نوسازی یا تولیدکنندگان کالا و خدمات آن ها اگر شرط بگذارند باطل است.
طرف می تواند برود اجرت المثلش را از شارط یا مشروط له بگیرد.
اگر شرط باطل باشد بیع باطل و آن ملک یا مبیعی مازاد بر بیع به ثالث واگذار شده بلا وجه بوده وجه یا مثل آن را از مشروط له بگیرد. و ید ثالث نسبت به مبیع اضافی ضمانی می شود.
ید افراد نسبت به دیگران اصولا ضمانی است. وجهی برای تسلیم وجود ندارد.
اقدام در لغت به معنای انجام دادن کاری است، اما در اصطلاح فقهی و حقوقی، قاعده اقدام بدین معناست که شخص به نحوی رفتار کند که دیگری در اثر این رفتار بتواند به وی آسیب وارد سازد. به عبارت دیگر قاعده اقدام بدین معنا خواهد بود که شخص، مقدمه و امکان ورود آسیب به خود را فراهم سازد.
اما شرط بی فایده در عقد تعلیقی ضمن عقد اجباری نیست نفع شخصی دارد نه نفع عقلایی انجام شرط بی فایده تعلیقی تکلیف ایجاد نمی کند.نفع مالی-عقلایی ندارد. می تواند انجام دهد می تواند انجام ندهد.
اگر به نفع وی نیست شرط را انجام نمی دهد به تبع آن مالک آن مبیع هم نمی شود چون شرط تعلیقی را انجام نداده است.
معلق کردن اثر عقد به کار بی فایده ،از آن اثر بی فایده نمی خواهم اثر خاصی بگیرم.
اثر خود عقد را نیت کردم.
من باب مثال اگر پدری به پسر چاقش بگوید به خاطر اضافه وزن یک دوچرخه برای تو می خرم اما باید از این طرف شهر تا آن طرف شهر با دوچرخه تردد کنی تا لاغر شوی. این شرط نفع عقلایی ندارد.در این جا نفع شخصی دارد.
منظور از شرط بی فایده این نیست که کلا بی فایده است.منظور این است عقلایی عموم افراد نفع مالی برای آن نمی بینند.ولی برای خود شخص یک نفعی دارد.نه این که مطلقا بی فایده باشد.