ماده ۲۹ قانون مدنی: ممکن است اشخاص نسبت به اموال علاقه‌های ذیل را دارا باشند

1. مالکیت (اعم از عین یا منفعت)
2. حق انتفاع
3. حق ارتفاق به ملک غیر

نیروگاه برق خورشیدی درفضا

حقوق عینی و دینی روی اشخاص و املاک

حق تالیف نه عینی است نه دینی

درعقدبیعی،ثمن غیرپولی و عین کلی در ذمه است.درصورتی که خریدار ثمن را تسلیم کرده و ...

درعقدبیعی،ثمن غیرپولی و عین کلی در ذمه است.درصورتی که خریدار ثمن را تسلیم کرده و معلوم شود هنگام تسلیم معیوب بوده است،فروشنده اصولاً چه حقی دارد؟

1-گرفتن ارش یا فسخ معامله

2-فسخ معامله

3-الزام خریدار به تعویض ثمن

4-مطالبه خسارت

حق حبس برای عوضین است

ضمن قرارداد انتقال یک واحد آپارتمان،برمشتری شرط می شود که اتومبلیش را به بایع هبه کند.

ضمن قرارداد انتقال یک واحد آپارتمان،برمشتری شرط می شود که اتومبلیش (مال معین)را به بایع هبه کند.(شرط فعل حقوقی) درصورت امتناع مشتری از تسلیم اتومبیل،بایع چه حقی دارد؟

1-حق فسخ بیع

2-حق حبس برای عوضین است این جا در مورد شرط صحبت می کند.

3-حق تصرف عین موهوبه(در عقد هبه که عقدی عینی است و قبض شرط صحت معامله است باید اذن صاحب مال را داشته باشد.در عقود عینی قبض می تواند به نمایندگی باشد ولی حتما باید با اذن صاحب مال باشد.والا قبض اثر ندارد.با نیست و قصد قبض باید با عنوان عقد باشد.والا اگر این سه تا ویژگی را نداشته باشد قبض اثر ندارد.

4-حق الزام به انجام تعهد

شرط صفت متصل به موضوع عقد و قاعدتا غیرقابل اسقاط است.

مگر جایی که معامله کلی فی الذمه باشد و ما آن کالایی را که شرط کردیم و آن صفت را ندارد.می پذیریم. این پذیرفتن به طور ضمنی به معنای اسقاط شرط صفت است.

شرط نتیجه را نمی شود اسقاط کرد.

شرط نتیجه به محض شرط کردن محقق شده.

تنها راه از بین بردنش این است که عقد را از بین ببریم.

شرط فعل را می توانیم اسقاط کنیم.مگر در دو جا

1-شرط فعل اجراء شده باشد.

2-شرط فعل به نفع ثالث باشد.