لَمْع (به فتح لام و سکون میم) از واژگان نهج البلاغه به معنای روشن شدن است.
۱ - معنای لَمْع
[ویرایش]
لَمْع
(مثل عقل) و لَمَعان (مثل جریان) به معنای روشن شدن هستند. «لَمَعَ البرقُ لَمْعاً و لَمَعَاناً: اضاءَ»
التماع نیز به معنای روشن شدن است.
۲ - کاربردها
[ویرایش]
امام (صلواتاللهعلیه) درباره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرموده: «فَهُوَ ... و سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْؤُهُ، وَ شِهَابٌ سَطَعَ نُورُهُ.»
«چراغى است که نورش دمیده و شهابى است که روشنیش بلند گردیده است.»
(شرحهای خطبه:
)
و درباره خلافت خویش فرموده: «فَقَدْ طَلَعَ طَالِعٌ، وَ لَمَعَ لاَمِعٌ، وَ لاَحَ لاَئِحٌ، وَ اعْتَدَلَ مَائِلٌ، وَ اسْتَبْدَلَ اللهُ بِقَوْم قَوْماً، وَ بِیَوم یَوْماً.»
«طلوع کرد طلوع کنندهاى، روشن شد روشن شوندهاى، آشکار شد آشکار شوندهاى، و راست شد کجى و عوض گرفت خداوند قومى را به جاى قومى و روزى را به جاى روزى.»
(شرحهای خطبه:
) گویند: آنرا بعد از قتل عثمان فرموده است.
«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ تَحْسُنَ فِی لاَمِعَةِ الْعُیُونِ عَلاَنِیَتِی، وَ تَقْبُحَ فِیَما أُبْطِنُ لَکَ سَرِیرَتیِ.»
(بار پروردگارا! به تو پناه مىبرم! از این که ظاهرم را در چشمها نیکو جلوه دهى و باطنم را در پیشگاهت زشت سازى.)
(شرحهای حکمت:
) «لامعة العیون» روشنائى چشمها یعنى در آشکار.
«فَضَرَبَکَ اللهُ بِهَا بَیْضَاءَ لاَمِعَةً لاَ تُوَارِیهَا الْعِمَامَةُ.»
(خداوند سرت را به سفیدى روشنى مبتلا کند که عمامه آن را نتواند پوشانید.)
(شرحهای حکمت:
) در «عمم- عمامه» گذشت.
(ببینید: عمامه (مفرداتنهجالبلاغه))
«بَیْضَاءَ لاَمِعَةً» به معنای سفیدى آشکار است.
۳ - تعداد کاربردها
[ویرایش]
مواردى از ماده لمع در «نهج البلاغه» آمده است.
۴ - پانویس
[ویرایش]
۵ - منبع
[ویرایش]
• قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «لمع»، ج۲، ص۹۵۰.
- ۰۲/۱۲/۲۹