اقسام وضع لفظ
اقسام وضع لفظ
- معنای وضع الفاظ:
وضع در لغت به معنای گذاشتن و قرار دادن است. دراصطلاح اصول و منطق نیز تقریباً در همین معنا به کار رفته و منظور از آن قرار دادن لفظی در برابر معنایی است. چنانچه کسی نام فرزند خود را هوشنگ میگذارد یا شهرداری برای خیابانی نام امیر کبیر را معیّن میکند. در مثال اول فرزند، موضوع له؛ کلمة هوشنگ، موضوع؛ پدر، واضع و عمل او را وضع گویند و در مثال دوم خیابان موضوع له، کلمۀ امیر کبیر، موضوع؛ شهرداری، واضع و عمل را وضع نامند.
پس از انجام وضع، لفظ بر معنا دلالت می کند یعنی وقتی میگویند هوشنگ کسانی که از مراسم نامگذاری اطلاع یافتهاند، میفهمند که منظور نوزاد است و وقتی میگویند خیابان امیر کبیر خیابان معینی به نظر کسانی که از این نامگذاری آگاهند میرسد. پس وضع یکی از اسباب دلالت است. لفظ را "دال" و معنا را "مدلول" و به اعتباری نیز مفهوم مینامند.
نکته: دراصطلاح حقوق "وضع قانون" به معنای تصویب قانون است و درعرف عام مردم "وضع" به معنای "حال" است و میگویند: "اوضاع و احوال..."
نکته: دلالت بر معنی ذاتی نیست زیرا اگر ذاتی بود در نتیجه هر کس در دنیا لفظی را میشنید باید میرفت سراغ معنی.
- اقسام وضع لفظ:
الف. وضع تعیینی (تخصیصی)
ب. وضع تعّینی (تخصّصی)
وضع تعیینی یا تخصیصی عبارت است از اینکه لفظی را برای معنایی معین نموده در برابر آن قرار دهند مانند مثالهایی که گذشت.
وضع تعیّنی عبارت است از اینکه لفظی در معنایی دیگر یعنی غیر از معنای موضوع له با قرینه و به مناسبتی بکار رود و به اصطلاح به طور مَجاز استعمال شود و به قدری این استعمال زیاد شود که پس از چندی هر وقت آن لفظ بدون قرینه بکار برده شود، همین معنای دوم فهمیده شود چنانکه کلمۀ "قانون" در اول به معنای "خط کش" بوده و بعد به واسطۀ استعمال زیاد، در معنای فعلی که معنای مجاز آن بوده استعمال می شود و اکنون فقط همین معنا از آن فهمیده میشود.
نکته: وضع تعیینی یا تخصیصی در اثر جعل و قرار دادن و انشاء واضع بوجود میآید و وضع تعینّی یا تخصّصی در اثر کثرت استعمال محقق میگردد.
نکته: در وضع تعیینی یک واضع مشخصی داریم که آمده لفظی را در مقابل معنی گذاشته است. حال آنکه در وضع تعیّنی یا تخصّصی واضع مشخصی نداریم بلکه واضع عرف میباشد و در اثر کثرت استعمال محقق میگردد.
نکته:اصطلاحاً به لفظ میگویند موضوع یعنی وضع شده. به معنی میگویند موضوع له یا ماوضع له یعنی وضع شده برای آن. به کسی که لفظ را در مقابل معنی گذاشته است میگویند واضع و به عمل "واضع" میگویند "وضع".
- اقسام وضع تعیینی:
وضع تعیینی نیز دو گونه است: گاهی دراثر جعل و قرار داد و انشاء صریح واضع به عمل میآید مانند اینکه به هنگام نامگذاری نوزاد، بزرگ خانواده تصریح کند که نام او هوشنگ است و گاهی دراثر جعل و قرارداد و انشاء ضمنی به عمل میآید مانند اینکه بزرگ خانواده نوزاد خود را هوشنگ صدا کند و بدین ترتیب عملاً نام او را هوشنگ بگذارد.
- استعمال لفظ:
یعنی بکار بردن لفظ در یک معنی. وقتی گفته میشود میز، منظور شیء میز است و این کار استعمال میباشد.
استعمال بر سه قسم است:
- استعمال حقیقی
- استعمال مجازی
- استعمال غلط
استعمال حقیقی یعنی بکار بردن لفظ در آن معنائی که لفظ برای آن معنا وضع شده است به عبارت دیگر یعنی استعمال لفظ در موضوع له (ما وضع له)
به عنوان مثال کلمۀ مرد برای جنس مذکر وضع شده است. هر گاه به همین معنا بکار برده شود میگویند در معنای حقیقی استعمال شده است و حقیقت است.
استعمال مجازی یعنی استعمال لفظ در یک معنای دوم یعنی غیر از معنای حقیقی که این معنای دوم با معنای حقیقی ارتباط دارد و به این معنای دوم، معنای مجازی گفته میشود. به عبارت دیگر استعمال لفظ در غیر موضوع له (ما وضع له) استعمال مجازی نامیده میشود. مثلاً هر گاه به زنی به خاطر کاری که در خور مردان است و وی انجام داده باشد بگویند مرد؛ در این مورد کلمه مرد در غیر ما وضع له بکار برده شده است و مجاز است.
معمولاً به شخصی که ترسو است گفته میشود که وی مانند موش است و این در حالی است که موش در معنای حقیقی به نوعی حیوان گفته میشود و ما در معنای مجازی به فرد ترسو گفتهایم.
استعمال غلط یعنی استعمال لفظ نه در معنای حقیقی و نه در معنای مجازی بلکه در معنایی بیربط.
نکته: حقیقت و مجاز صفت لفظ است یعنی کلمۀ مرد برای جنس مذکر حقیقت و برای جنس مخالف آن مجاز است و معنا و استعمال را حقیقت و مجاز نمیگویند، بلکه میگویند: معنای حقیقی، معنای مجازی و استعمال حقیقی، استعمال مجازی.
- ۰۲/۱۲/۲۶