دلالات نهی برفساد در باب معاملات(بیع در وقت نماز)
در باب معاملات فقط جای دلالت نهی بر فساد است که اگر معامله ای متعلّق نهی واقع شده است، مثل نهی از بیع در وقت نماز جمعه،آیا فاسد و باطل است یا نه؟و مساله اجتماع امرونهی دراین جا موضوعیت ندارد،چون معاملات امری ندارند تا سخن از اجتماع امر و نهی به میان آید.ولی در عبادات جای هر دو باب هست،چون عبادت حتماً امر دارد یا ندبی یا ایجابی.
از طرفی ممکن است همین عبادت ،متعلّق نهی شود، مثل نماز در مکان غصبی که هم مصداق باب اجتماع امر و نهی است که صلاتیّت و غصبیّت یک جا جمع شده اند و هم مصداق دلالت نهی بر فساد است. حال جای این توهّم است که چرا هر دو را تبدیل به یک مساله نکنیم و مثل قدماء نکنیم و مثل قدماء فقط دلالت نهی بر فساد را بیان نکنیم؟یا چرا فقط مساله اجتماع امرونهی در شیء واحد را عنوان نکنیم؟ چه فرق اسی دارند که موجب شده تا به صورت دو مساله مطرح شوند؟
- ۰۲/۱۲/۲۳