محمدرضا حکیمی
محمدرضا حکیمی (۱۳۱۴-۱۴۰۰ش) مجتهد، الهیدان، شاعر، نویسنده آثار دینی و از باورمندان مکتب تفکیک بود. حکیمی از منتقدان فلسفه صداریی بود و آثاری در نقد الهیات صدرایی نگاشته بود. به باور او عقل دینی، خودبنیاد است و برای شناخت معارف دین باید مستقل از فلسفه اندیشید. بر همین اساس مهمترین اثر او مجموعه حدیثی الحیاة است که تلاش کرده است یک نظام فکری بر اساس احادیث شیعی تصویر کند.
حکیمی، در عرصه سیاسی و اجتماعی، عدالتمحور و فقرستیز بود. او حکومت دینی را با معیار عدالتورزی و اجرای عهدنامه مالک اشتر ارزشگذاری میکرد. از همین رو او را «فیلسوف عدالت» نامیدهاند. اندیشههای تفکیکی و اجتماعی و سیاسی او مورد انتقاد برخی محققان قرار گرفته است.
او نویسندهای پر اثر بود و آثار او معمولاً با ادبیاتی حماسی نوشته شدهاند. الحیاة، خورشید مغرب، امام در عینیت جامعه، الهیات الهی و الهیات بشری، و مکتب تفکیک برخی از آثار او است. در بزرگداشت او نیز آثاری همچون «مرزبان توحید: کارنامه محمدرضا حکیمی» منتشر شده است.
زندگینامه علمی
محمدرضا حکیمی در ۱۴ فروردین در مشهد به دنیا آمد.[۲] او در دوازده سالگی تحصیلات حوزوی را از مدرسه نواب مشهد آغاز کرد و در طول دوران تحصیل از اساتیدی چون ادیب نیشابوری دوم، میرزا احمد مدرس، مجتبی قزوینی (درسهای فلسفی و الهیاتی)، هاشم قزوینی، سید محمدهادی میلانی (خارج فقه و اصول)، آقابزرگ تهرانی، غلامحسین محامی بادکوبهای، علیاکبر الهیان و اسماعیل نجومیان استفاده کرد.[۳] در سال ۱۳۸۰ق از آقابزرگ تهرانی اجازه روایت گرفت.[۴] حکیمی همچنین مقداری از علوم غریبه را نزد مجتبی قزوینی [۵] و سید ابوالحسن حافظیان مشهدی(درگذشته ۱۳۶۰ش) و برخی دیگر از استادان آموخت.[۶]
به نوشته اکبر ثبوت، با آنکه در دهه چهل شمسی عالمان مشهد مردم را به مراجع نجف ارجاع میدادند، حکیمی هوادار آیتالله خمینی بود[۷] و تلاش کرد که استادش مجتبی قزوینی را با خود همراه کند.[۸] در نتیجه قزوینی با همراهی عدهای دیگر از علمای دینی مشهد به قم رفته و با آیتالله خمینی دیدار کردند. [۹] حکیمی به خاطر فعالیتها و سخنانش در جلسات تحت فشار دستگاههای امنیتی حکومت پهلوی قرار گرفته بود.[۱۰] و به گفته خودش چندبار در شهرهای مختلف بازداشت و زندانی شده بود.[۱۱] حکیمی در مشهد جلساتی با نام الغدیر دایر کرده بود و درباره کتاب الغدیر گفتگو و سخنرانی برگزار میکرد.[۱۲]
حکیمی در خرداد سال ۱۳۴۵ش از خراسان به تهران رفت.[۱۳] او با مرتضی مطهری[۱۴] و محمدتقی جعفری[۱۵] دوستی داشت. وی با علی شریعتی نیز از مشهد و در کانون حقایق اسلامی آشنا شده و با او ارتباط گستردهای داشت.[۱۶] شریعتی در نامهای به حکیمی وصیت کرده و اجازه تصحیح آثارش را داده بود.[۱۷] ولی حکیمی از آنجا که نوشتن کتاب الحیاة را لازمتر میدانست و نیز به دلیل کثرت آثار شریعتی و همچنین این که اشکالات آثار شریعتی را بنیادین نمیدانست، اقدام مهمی در این زمینه نکرد.[۱۸]
حکیمی نویسندگی را از جوانی آغاز کرد و قدیمیترین متن منتشر شده او مقالهای است درباره غدیر که در ۱۳۴۰ش در نامه آستان قدس منتشر شد.[۱۹] محمد اسفندیاری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام، حکیمی را نویسندهای صاحب سبک[۲۰] و یکی از بیست نویسنده برتر در نثر فارسی میداند.[۲۱]
او همچنین به دو زبان فارسی و عربی شعر میگفت[۲۲] و در طول سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۴۵ش که در مشهد بود در انجمنهای ادبی مشهد بهویژه انجمن فردوسی شرکت میکرد.[۲۳] او نخستین قصیده عربی خود را در ۱۹ سالگی برای استادش ادیب نیشابوری دوم سرود.[۲۴] قصیدهای که حکیمی در ۲۵ سالگی و در استقبال از یکی از قصائد ابنسینا سروده بود مورد تمجید علامه حائری سمنانی و بدیع الزمان فروزانفر قرار گرفت.[۲۵] بخشی از شعرهای حکیمی در کتابی با نام «ساحل خورشید» منتشر شده است.[۲۶]
در سالهای ۱۳۸۴ش[۲۷] و ۱۴۰۰ش [۲۸] دو تمبر یادگاری پستی با تصویر او منتشر شده است.
حکیمی چون میخواست مبارزه کند، هیچگاه ازدواج نکرد.[۲۹] وی با آنکه در حوزه علمیه تحصیل کرده بود و مدتی طولانی نیز لباس رسمی روحانیان را میپوشید،[۳۰] ولی پس از چندی دیگر این لباس را بر تن نمیکرد.[۳۱] حکیمی در ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ شمسی به علت ابتلا به بیماری کرونا درگذشت.[۳۲] دوستش سید جعفر سیدان بر او نماز خواند و در رواق دار الحجه حرم امام رضا(ع) دفن شد.[۳۳]
آثار
مقالهٔ اصلی: فهرست آثار محمدرضا حکیمی
حکیمی نویسندهای پر کار بود. از او بیش از ۵۰ کتاب منتشر شده است. [۳۴] همچنین او بر بیش از ۳۰ کتاب مقدمه نوشته[۳۵] و برای ۳۷ کتاب یادنامه نیز مقاله نوشته است.[۳۶] آثار محمدرضا حکیمی را در پنج گروه دستهبندی کردهاند؛ نخست آثاری که درباره مکتب تفکیک هستند، دوم آثاری که با هدف تبویب و تبیین روایات اهل بیت نگاشته شدهاند، آثاری که شناساننده آموزههای فردی و اجتماعی اسلام هستند، چهارم آثاری که با محوریت زندگی عالمان دین تدوین شدهاند و بالاخره کتابهایی که مجموعه مقالات متفرقه حکیمی را خود جا دادهاند. [۳۷] برخی از آثار او عبارتند از:
- الحیاة مجموعهای حدیثی که با همراهی دو تن از برادرانش آن را نگاشته است.
- خورشید مغرب
- امام در عینیت جامعه
- الهیات الهی و الهیات بشری (در دو جلد)
- حماسه غدیر
- مکتب تفکیک
- بیدارگران اقالیم قبله
- عقلانیت جعفری
- اجتهاد و تقلید در فلسفه
- معاد جسمانی در حکمت متعالیه
- مقام عقل
- پیام جاودانه
اندیشههای تفکیکی
مقالهٔ اصلی: مکتب تفکیک
محمدرضا حکیمی دانشآموخته عالمان مکتب تفکیک بود و بدان باور داشت و در ترویج آن میکوشید.[۳۸] بر همین اساس نخستین کسی بود که از عنوان مکتب تفکیک استفاده کرد و کتابی درباره این مکتب نوشت و آن را تبیین کرد.[۳۹] در این نظام اندیشگی که مکتب معارفی خراسان هم نامیده شده است، تأکید فراوانی بر تفکیک بین فلسفه و عرفان و باورهای دینی میشود.[۴۰] بر اساس تبیین حکیمی این سه، راههای مختلفی در نظام شناخت انسانی هستند و فلسفه و عرفان نمیتواند جایگزین شناخت دینی بشود. از منظر او برای شناخت آموزههای دینی باید از ثَقَلَین (قرآن و حدیث) کمک گرفت نه از مقدمات فلسفی و عقل ناقص.[نیازمند منبع]
عقل خودبنیاد دینی: شناخت دین بر اساس ثقلین
حکیمی در راستای تبیین مکتب تفکیک اصطلاح «عقل خودبنیاد دینی» را ساخته است.[۴۱] منظور او از عقل خودبنیاد دینی که آن را بالاترین مرحله از مراحل هفتگانه عقل میداند، عقلی است که در سایه وحی قرار میگیرد و یافتههایش را با آموزههای وحیانی میسنجد.[۴۲] به گفته حکیمی در کتاب «اجتهاد و تقلید در فلسفه»، عقل دچار ده گونه محدودیت در شناخت حقایق است.[۴۳]
نقد باورهای فلسفی
حکیمی در کتابها و مقالات متعددی باورهای فلسفی رایج به ویژه نظام فکری صدرایی را نقد کرده است.[۴۴] به عنوان مثال در کتاب «الهیات الهی و الهیات بشری»، الهیات ناشی از فلسفه را الهیات بشری توصیف کرده و آن را در مقابل الهیات الهی قرار میدهد. حکیمی همچنین در چند مقاله تبیین حکمت متعالیه از معاد جسمانی را نقد کرده است.[۴۵] این مقالات بعدها در کتابی با «نام معاد جسمانی در حکمت متعالیه» منتشر شدند.
منتقدان حکیمی برداشتهای او از منابع فلسفی را قابل دفاع نمیدانند[۴۶] و او را متهم به استفاده ابزاری از کلمات فیلسوفان میکنند.[۴۷] سید حسن اسلامی نیز در مقالهای کتاب «معاد جسمانی در حکمت متعالیه» را نقد کرده و برداشتهای حکیمی از مطالب ملاصدرا را تخطئه کرده است.[۴۸] رضا آذریان نیز در کتاب «بازخوانی معاد جسمانی صدرائی»، با عنوان فرعی نقد قرائت تفکیکی از معاد جسمانی، تبیین محمدرضا حکیمی از معاد جسمانی را نقد کرده است.[۴۹]
اندیشههای سیاسی و اجتماعی
عدالتخواهی و فقرستیزی
از منظر حکیمی، دین برای تربیت و سیاست آمده است و پدیدهای الهی-اجتماعی است. هدف جامعه دینی ایجاد زمینه رشد است و این زمینه بدون اجرای عدالت به هیچ وجه محقق نمیشود.[۵۰] از نظر حکیمی اصل اقامه قسط بر همه اصول و قواعد فقهی حاکم و مقدم است و حاکم میتواند به نفع طبقات فرودست در توزیع ثروت و تعدیل ثروتهای وافر دخالت کند.[۵۱] او کتاب «منهای فقر» را در همین راستا نوشت و برخی این کتاب را انقلابیترین کتاب حکیمی دانستند.[۵۲]
تأکید حکیمی بر عدالت تا آنجاست که او را «فیلسوف عدالت» نامیدهاند.[۵۳] البته رسول جعفریان، تاریخپژوه معاصر، اندیشه عدالتخواهی حکیمی در الحیاة را متأثر از سوسیالیسم دانسته است.[۵۴] چنانکه نظریه او تساویگرایانه، نتیجهمحور، باعث بزرگترشدن دولت و ناکارآمدی آن و محدودکننده مالکیت خصوصی ارزیابی شده است.[۵۵]
اندیشه سیاسی
بر اساس مقاله «مبانی و اندیشه سیاسی محمدرضا حکیمی»، وی در آغاز به حاکمیت فقهیان به عنوان نایب امام زمان(عج) معتقد بود؛ ولی در ویرایشهای بعدی آثارش نظرش را تغییر داد.[۵۶] حکیمی در دوران غیبت امامان شیعه، به حکومت مُسانِخ معتقد بود. حکومت مسانخ، حکومتی است که بیشترین سنخیت و شباهت را با حکومت امامان شیعه داشته باشد. معیار این سنخیت اجرای عهدنامه مالک اشتر است. بنابراین چنین حکومتی میتواند به صورت پارلمانی نیز باشد و نیازی به اندیشه ولایت فقیه ندارد.[۵۷]
حکیمی از علاقمندان به انقلاب اسلامی ایران بود؛ ولی اندکاندک به دلیل آنکه عدالت را در نظام جمهوری اسلامی ایران نیافت، گرفتار چرخش نظری شده و به یکی از منتقدان جدی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد.[۵۸] اسفندیاری برای اندیشه حکیمی در این باب از تعبیر «انقلابی که ناتمام ماند»، استفاده کرده است.[۵۹]
بزرگداشت
- محمد رضا حکیمی در دوازدهمین دوره همایش کتاب سال حوزه که در سال ۱۳۸۹ش در قم برگزار گردید به پاسداشت خدمات علمی و فرهنگی و تألیفات به عنوان شخصیت برجسته علمی حوزه معرفی شد و مورد تقدیر قرار گرفت.[۶۰]
- همچنین کتاب «الحیاة» محمد رضا حکیمی در هجدهمین همایش کتاب سال حوزه که در سال ۱۳۹۵ش در قم برگزار گردید از جمله آثار برگزیده همایش دوره هجدهم شناخته شد.[۶۱]
- کتاب «مرزبان توحید: کارنامه محمدرضا حکیمی» در بزرگداشت او نوشته شده است. این کتاب زیر نظر سعید حسینی منتشر شده است. [۶۲] کتاب دربردارنده بیش از ۱۰۰ مقاله درباره حکیمی و اندیشههای اوست و توسط انتشارات علمی و فرهنگی الحیاة منتشر شده است. [۶۳]
- «فیلسوف عدالت، نگرشی به زندگی علمی و عملی علامه حکیمی»، که در سال ۱۳۸۳ منتشر شده و نویسنده آن کریم فیضی است. [۶۴]
- کتاب «راه خورشیدی» نوشته محمد اسفندیاری نیز از کتابهایی است که به عنوان آینهای از اندیشههای حکیمی توصیف شده است.[۶۵] این کتاب را انتشارات دلیل ما منتشر کرده است.
پانویس
- ↑ «زندگینامه: محمدرضا حکیمی (۱۳۱۴-۱۴۰۰)»،همشهری آنلاین.
- ↑ صدریه، «پژوهشی در آثار و اندیشههای استاد محمدرضا حکیمی»، ص۱۳۴.
- ↑ سلمانی آرانی، «چشمهسار حکم»، ص۵۳۶-۵۳۷.
- ↑ نادعلیزاده، نگاهی به زندگی و آثار استاد محمدرضا حکیمی، پایگاه اینترنتی دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ محمدرضا حکیمی از زبان خود او، سایت عصر ایران.
- ↑ سلمانی آرانی، «چشمهسار حکمت»، ص۵۳۷.
- ↑ ثبوت، «یادآور سیره سلف»، ص۲۹۹.
- ↑ ثبوت، «یادآور سیره سلف»، ص۳۰۲.
- ↑ ثبوت، «یادآور سیره سلف»، ص۳۰۳.
- ↑ ثبوت، «یادآور سیره سلف»، ص۳۰۰.
- ↑ محمدرضا حکیمی از زبان خود او، سایت عصر ایران.
- ↑ ثبوت، «یادآور سیره سلف»، ص۳۰۱.
- ↑ فیضی، فیلسوف عدالت، چاپ اول، ص۹۱.
- ↑ فیضی، فیلسوف عدالت، چاپ اول، ص۱۰۲.
- ۰۲/۱۲/۲۲