لزوم تطویل بلاطائل
اولا همه جا که اطاله کلام قبیح نیست؛ گاهی نفس اطناب و تطویل ،مطلوب،حکیمانه و دارای غرض است، مثل آن جا که مخاطب،حبیب و محبوب و محبوبه باسد.
ثانیاً همه جا به قرینه لفظیه اتکال نمی شود تا موجب اطاله شود؛ گاهی هم با قرائن حالیه و مقامیه مراد فهمیده می شود و این تطویل نیست.
ثالثاً بر فرض اتکال بر قرینه لفظیه ،باز چنان نیست که همه جا قرینه برای تفسیر ذی القرینه باشد؛ بلکه گاهی خود قرینه مفاد و مقصود دیگری دارد و برای منظور دیگری به کار می رود و ضمناً قرینه بر چیز دیگر هم وجود دارد. مثل :((عینا یشرب بها عبادالله...)) که یشرب... بیان وصف احوال بهشتیان است و معنای خود را دارد و ضمناً قرینه معینه هم وجود دارد و مراد از عین را هم تعیین می کند که چشمه است نه چیز دیگر. اینجاها که تطویل بلاطائل نیست بلکه مع الفائده است.
و اما بخش دوم(لزوم اجمال):
اولاً چنین نیست که اجمال در شان کلام حکیم و متناسب با آن مقام نباشد؛بلکه گاهی غرض و حکمت مجمل گویی تعلق گرفته و مصلحت ایجاب می کند که سربسته چیزی را بگوید. این عین حکمت است،نه ضد آن.
ثانیاً خود قرآن خبر داده که آیات قرآن،برخی محکمات (نصوص و ظواهر) و برخی متشابهات (مجملات)هستند، آن جا که فرموده ((فیه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات)) با إخبار خدای حکیم،دیگر چه جای استدلال و بحث در امکان و امتناع است؟ این اجتهاد در قبال نص است،دایه نباید مهربان تر از مادر باشد. اگر چنین چیزی ممتنع بود که اصدق القائلین ،به آن اخبار نمی کرد.
- ۰۲/۱۱/۱۹
چه عجب یه متن ازت خوندم
اطاله کن اشکال نداره