دلیل بر عدم دلالت وضعی بر زمان
یک-فعل امر و نهی مثل إضرب و لاتضرب ،ماده و مبدء و مشتق منهی دارند که ضرب باشد و هیئتی دارند که هیئت انری یا نهیی باشد و به هیچ کدام بر زمان دلالتی ندارند.از حیث ماده،ماده ضرب برای دلالت بر حدث معیّن (زدن در مقابل بردن،خوردن،کشتن و...) وضع شده است و در اصل این طبیعت زمان دخالتی ندارد.
دو-اگر زمان در معنای امر و نهی دخیل باشد لازمه اش این است که ما نتوانیم متعلّق امر و نهی را در خارج امتثال کنیم؛ زیرا یا مفهوم زمان داخل در معناست که مفهوم امری ذهنی و قابل اتیان در خارج نیست و یا مصداق زمان جزء معناست،اگر این باشد کدام مصداق جزء معناست؟آیا فرد گذشته از زمان جزء معناست،اگر این باشد کدام مصداق جزء معناست ؟ آیا فرد گذشته از زمان جزء معناست؟ آیا طلب ایجاد طبیعت را در زمان گذشته از ما می طلبد؟ این که معقول نیست چون گذشته ها گذشته و در آن گذشته ،یا طبیعت ایجاد شده بود، پس تحصیل حاصل است و یا ایجاد نشده بود،پس ایجاد آن محال است چون زمان به عقب بر نمی گردد.
- ۰۲/۱۱/۱۹