نام کتاب : معراج السعادة نویسنده : النراقی، المولى احمد جلد : 1 صفحه : 470
بلى کسانى هستند که انوار معرفت پروردگار بر در و دیوار خانه دل ایشان پرتو افکنده،و اشعه لمعات محبّت انس او بر ساحت نفسشان تابیده،و به یاد او یاد همه چیزى را فراموش کرده.
چنان پر شد فضاى سینه از دوستکه یاد خویش گم شد از ضمیرم
از مشاهده جمال ازل واله و مدهوش،و از بادۀ محبّت محبوب حقیقى،مست و بیهوش.
حریفان خلوت سراى الست[1]به یک باده تا نفخۀ صور[2]مست
به ربط خاص جمیع مخلوقات خالق آگاه گشته،و نسبت به آفرینش را به آفریننده پى برده،و یقین نمودهاند که:جمیع موجودات،رشحهاى از رشحات وجود یک کس، و همه کاینات،قطرهاى از دریاى وجود آن ذات اقدساند.تمامت زادگان کارخانه وجود را یک دایه پروریده.و همه اطفال سراى آفرینش،از یک پستان شیر مکیده.تشنه لبان عالم کون را آبخورش از یک چشمه رحمت.و برهنگان بادیه امکان را خلعت وجود از یک کسوت است.و این طایفه را چون ترقّى در مرتبهاى حاصل شده بسا باشد به جائى رسند که تمامت عالم را به نظر دوستى و رحمت ببینند.و همه را به چشم بندگى یک مولى نظر کنند و گویند:
صلح کل کردیم با خیل بشرتو به ما بد مىکن و نیکى نگر
هیچ کس را به چشم بدى نگاه نمىکنند.و اگر چه از او هزار گونه بلیّه به ایشان رسد، زیرا که:به هر که مىنگرند از خودى او غافل،و نسبت او را به مبدأ کل ملاحظه مىکنند.
و به این سبب هر چه از او بر ایشان وارد مىشود راضى و بر خود پسندند.چون هر که را دوستى است همچنان که به بلاى او شاد است،به هر چه از منسوبان او به او برسد نیز خشنود است.
نه از خارش غم دامن دریدننه از تیغش هراس سر بریدن
فصل:مدح و فضیلت نصیحت و خیر خواهى
مذکور شد که:ضد حسد،نصیحت است.که عبارت است از:دوست داشتن خیر و نعمتى که صلاح بوده باشد از براى مسلمین.و خلاصه آن خیر خواهى ایشان است.و آن از«معالى»صفات،و«شرایف»ملکات است.و هر که طالب خیر و خوبى از براى مسلمانان بوده باشد،در هر خیرى که به ایشان برسد شریک است.یعنى ثواب او مثل ثواب کسى است که:آن خیر را رسانیده است.
- ۰۲/۱۱/۰۹