نظریه ذاتگرایانه ابتنا و چالش مبناگرایی
نظریه ابتنا ساختاری لایهبندی شده از واقعیات ارائه میدهد. اگر واقعیتهای شامل رابطه ابتنا را در نظریه وارد کنیم، وضعیت آنها در سلسلهمراتب واقعیتها چیست؟ طبق اصل خلوص این واقعیتها نمیتوانند بنیادین باشند چرا که شامل بخش غیربنیادین هستند. آنها ناگزیر باید بر واقعیتی دیگر مبتنی باشند. غیربنیادین بودن این واقعیتها، به همراه اصولی دیگر، منتج به تولید زنجیرهای از واقعیتهای شامل رابطه ابتنا میشود که میتواند خوشبنیادی رابطه ابتنا را تهدید کند. خوشبنیادی رابطه ابتنا به جهت اینکه مبناگرایی (وجود یک لایه بنیادین از واقعیتها) را تضمین میکند، مطلوب است. در این مقاله نظریههای رایج در مورد ابتنای ابتنا را شرح میدهیم و نیز رویکردهای متفاوت برای خوشبنیاد ساختن ابتنا را معرفی میکنیم. این نظریهها شامل یک نظریه فروکاستگرا به نام ذاتگرایانه ابتنا و دو نظریه که واقعیتهای شامل ابتنا را بر چیزی در نظریه مبتنی میدانند هستند. دو نظریه اخیر نظریه سرراست و نظریه صفر مبتنی نام دارند. در این مقاله نشان میدهیم دو نظریه سرراست و نظریه صفر مبتنی با تعاریف خوشبنیادی سازگار و درنتیجه مبناگرا هستند. در طرف مقابل نشان میدهیم نظریه ذاتگرایانه ابتنا طبق هیچکدام از تعریفها خوشبنیاد نیست. تلاش میکنیم اصلاحی از نظریه ذاتگرایانه ابتنا ارائه کنیم که بتواند خوشبنیادی را در خود داشته باشد. نشان میدهیم که این تلاش اگرچه تا حدی موفق است، هنوز ابهاماتی را باقی میگذارد.
https://wph.atu.ac.ir/article_14833.html
- ۰۲/۱۱/۰۲