قرائتهای گوناگون از حقوق طبیعی
از بیان سیسرون ویژگیهای ذیل را میتوان برای حقوق طبیعی استنباط کرد:
1. حقوق فطری و طبیعی عقلانی است؛
دستگاه ادارکی انسان در تبیین و تفسیر آن توانا است. انسان با فراست خود این قواعد را در مییابد. این حقوق اگر چه ریشه الهی دارد ولی در عمل، عقل و سرشت آدمی است که آنها را مشخص، تبیین و تفسیر میکند.
2. این حقوق فرازمانی و فرامکانی و جهان شمول است؛
3. این حقوق ثابت و لایتغیر است.
4. این حقوق میزان و معیار است و هرگونه مقررات بشری که با آن در تعارض باشد، فاقد اعتبار است؛
5. این حقوق با طبیعت انسانی منطبق است و به دلیل اخلاقی ـ عقلانی بودن، وضع و رفع آن نمیتواند به دست قانونگذار بشری باشد. به عبارت دیگر، منشأ فرا قراردادی و فرا وضعی دارد.
آکویناس قانون را به سه گروه طبقه بندی میکند:
1. قانون الهی « The eternai Law / divine law / Lex divina »؛
قانونی است که تنها خداوند و رسولان او از آن آگاهاند و خداوند از طریق وحی آن را به رسولان خود نازل میفرماید. انسانها با عقل ناقص خود راهی برای دریافت و فهم آن ندارند. این قوانین در کتب مقدس منعکس است.
2. قانون طبیعی « Lex Naturalis The natural law /:»؛
قانونی است جاوید، ابدی و جهان شمول که همه انسانها را در همه زمانها و مکانها در بر میگیرد. قانونی که نتیجه شهود عقلانی انسانها است و بشر در همه زمانها و مکانها با عقل و سرشت و فطرت خود توان فهم و درک آن را دارد و هر انسانی به اندازه صلاحیت و لیاقت خود میتواند به آن آگاهی یابد.
این قانون منبع حقوق فطری خداوند است و به دلیل تغییرناپذیری و فرامکانی و فرا زمانی چنان با طبیعت امور و فطرت بشر سازگار است که عقل هر انسانی بیهیچ واسطه بر آن حکم میکند و چنان درست و عادلانه است که هیچ فردی نمیتواند آن را منکر شود.
3. قانون بشری « Human Law / Lex humana» و یا قانون وضعی «Positive law»؛
قوانین بشری زاده فکر انسان است و عقل عرفی و حسابگر انسان به حسب ضرورت، آن را برای ایجاد نظم و استقرار آن در جامعه وضع میکند. این قوانین چون از منبعی پایینتر از حقوق فطری ناشی میشود در صورتی اعتبار دارد که منطبق با قواعد الهی و حقوق طبیعی باشد، حتی عادلانه بودن قواعد بشری، مبتنی بر انطباق آن با قوانین فطری است. این قوانین بایستی عادلانه، مفید، ضروری، روشن و خیرخواهانه باشد. تعارض میان این دسته از قوانین با قوانین طبیعی در مقام ضرورت و برای حفظ نظم ممکن است قابل تحمل باشد ولی مخالفت با قوانین الهی نابخشودنی است؛ (Dawsoned' 1969: Ibid: 76 ـ 78).
آکویناس نیز همانند سیسرون برای حقوق طبیعی ویژگیهایی چون جاودانگی، ثبات و لایتغیری، جهان شمولی و قابلیت درک برای عقول و شهود انسانی قایل است و آن را ملاک اعتبار قوانین بشری میداند؛ (Gilbey: quoted in Ibid. P. 289).
آکویناس همه چیز را از قوانین طبیعی قابل استخراج میداند. به عنوان مثال، او میگوید: گزاره «مرتکب قتل نشو» از قاعده طبیعی به هیچ انسانی آسیب نرسان استنباط میشود و نیز از قاعده طبیعی «هر متجاوزی باید کیفر ببیند» به دست میآید که باید مجازاتهای خاصی را برای تجاوزهای خاص منظور نمود.
قرائتهای گوناگون از حقوق طبیعی
https://ensani.ir/fa/article/66020/%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D9%88%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C
- ۰۲/۰۵/۱۵