دانشجویان کارشناسی ارشد مهندسی برق کنترل

شعر مجذوب تبریزی

فرزاد تات | چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۴۰۲، ۰۱:۳۷ ب.ظ

یک شب آتش در نیستانی فتاد

سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد

شعله تا سرگرم کار خویش شد

هر نی‌ای شمع مزار خویش شد

نی به آتش گفت: کاین آشوب چیست؟

مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟

گفت آتش بی‌سبب نفروختم

دعوی بی‌معنی‌ات را سوختم

زانکه می‌گفتی نی ام با صد نمود

همچنان در بند خود بودی که بود

با چنین دعوی چرا ای کم عیار

برگ خود می ساختی هر نوبهار

مرد را دردی اگر باشد خوش است

درد بی‌دردی علاجش آتش است

  • فرزاد تات

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی