دانشجویان کارشناسی ارشد مهندسی برق کنترل

۱۴۶۰ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

حلم

فرزاد تات | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۲۵ ب.ظ
  • فرزاد تات

فاسق و فاجر

فرزاد تات | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۲۰ ب.ظ
  • فرزاد تات

شیخ جعفر نقدی

فرزاد تات | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۱۷ ب.ظ
  • فرزاد تات

کتاب سلام بر ابراهیم

فرزاد تات | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۱۰:۰۲ ب.ظ
  • فرزاد تات

شاه حسین ولی

فرزاد تات | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۵۱ ب.ظ
  • فرزاد تات

گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵

فرزاد تات | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۴۹ ب.ظ

صوفی ار باده به اندازه خورَد نوشش باد

ور نه اندیشهٔ این کار فراموشش باد

آن که یک جرعه مِی از دست توانَد دادن

دست با شاهدِ مقصود در آغوشش باد

پیرِ ما گفت خطا بر قلم صُنع نرفت

آفرین بر نظرِ پاکِ خطاپوشش باد

شاهِ تُرکان سخنِ مدعیان می‌شِنَوَد

شرمی از مَظلَمِهٔ خونِ سیاووشش باد

گر چه از کِبر سخن با منِ درویش نگفت

جان فدای شِکَرین پستهٔ خاموشش باد

چشمم از آینه داران خط و خالش گشت

لبم از بوسه رُبایانِ بَر و دوشش باد

نرگسِ مستِ نوازش کُنِ مردم دارش

خونِ عاشق به قدح گر بِخورد نوشش باد

به غلامیِّ تو مشهورِ جهان شد حافظ

حلقهٔ بندگیِّ زلفِ تو در گوشش باد

  • فرزاد تات

گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷

فرزاد تات | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۴۷ ب.ظ

فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش

گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش

دلربایی همه آن نیست که عاشق بِکُشَند

خواجه آن است که باشد غَمِ خدمتکارش

جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل

زین تَغابُن که خَزَف می‌شکند بازارش

بلبل از فیضِ گل آموخت سخن، ور نه نبود

این همه قول و غزل تعبیه در منقارش

ای که در کوچهٔ معشوقهٔ ما می‌گُذَری

بر حذر باش، که سر می‌شکند دیوارش

آن سفرکرده که صد قافله دل همرهِ اوست

هر کجا هست خدایا به سلامت دارش

صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل

جانبِ عشق عزیز است، فرومگذارش

صوفیِ سرخوش از این دست که کج کرد کلاه

به دو جامِ دگر آشفته شود دستارش

دلِ حافظ که به دیدارِ تو خوگر شده بود

نازپروردِ وصال است، مجو آزارش

  • فرزاد تات
  • فرزاد تات

غزل شماره ۴۷

فرزاد تات | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۸:۳۰ ب.ظ

سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست

هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست

گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ

دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست

گر برود جان ما در طلب وصل دوست

حیف نباشد که دوست دوست‌تر از جان ماست

دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان

گونهٔ زردش دلیل ناله زارش گواست

مایهٔ پرهیزگار قوت صبر است و عقل

عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست

دلشدهٔ پایبند گردن جان در کمند

زهرهٔ گفتار نه کاین چه سبب وان چراست

مالک ملک وجود حاکم رد و قبول

هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست

تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام

کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست

گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر

حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست

هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب

عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست

سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست

گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست

  • فرزاد تات

اصول مذهب و مکتب

فرزاد تات | سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۴۸ ب.ظ
  • فرزاد تات