قواعد فقهیه میرداماد
- ۰ نظر
- ۱۷ بهمن ۰۲ ، ۰۹:۴۴
«الدرة الفاخرة فی تحقیق مذهب الصوفیة و المتکلمین و الحکماء المتقدمین»، به زبان عربی ، نوشته نور الدین، عبد الرحمن جامی ، صوفی، شاعر و ادیب شهیر قرن نهم هجری، اثری است که نویسنده در آن به محاکمه میان متکلمان و متصوفان و فلاسفه میپردازد.
فتوحات مکیّه یا گشایشهای مکّی با نام کامل الفتوحات المکیة فی معرفة اسرار المالکیة والملکیة اثر سترگ ابن عربی
تمهید القواعد، کتابی در عرفان نظری به عربی ، اثر صائن الدین علی بن محمد تُرکه اصفهانی، حکیم و عارف قرن هشتم و نهم است
در مقدمه کتاب در مورد عنوان و نام آن چنین آمده است «و قد سمی بعد فراغه بکتاب التمهید فی شرح رسالة قواعد التوحید» بنابر این عنوان اصلى کتاب، التمهید فی شرح رسالة قواعد التوحید است که بعدها به تمهید القواعد شهرت یافت.
عبارت مؤلف حاکى از این است که این عنوان از ابتداى تألیف در نظرش نبوده و پس از پایان یافتن کتاب و مناسبتى که بین شرح و متن پدیدار گشته، آن را به این نام نامیده است. هر چند تعبیر «قد سمی بعد فراغه... » روشن نمىسازد که مؤلف خود این نام را بر کتاب نهاده یا به پیشنهاد دیگران این عنوان انتخاب گردیده است.
انتخاب عنوان التمهید براى این کتاب از آن جهت است که در این شرح، اصول و قواعدى فراهم آمده و نکاتى از حکمت و عرفان بیان شده که فهم آنها زمینهساز فهم دقیق رساله عمیق «قواعد التوحید» است.
این کتاب شرحى غیر مزجى است به طریق «قال - أقول» بر رساله ارزشمند قواعد التوحید تألیف ابو حامد محمد اصفهانی مشهور به ترکه، مؤلف الحکمة المنیعة و الحکمة الرشیدیة و الاعتماد الکبیر که از حکماى بزرگ مشاء در عصر خود بوده و سرانجام به روش عرفان و تصوف روى آورده و آثار ارزشمندى در این رشته پدید آورده است که رساله توحید القواعد از آن جمله است.
شارح در معرفى این رساله مىگوید: «و أما الرسالة التی صنفها مولای و جدی - أبو حامد محمد الأصفهانی - المشتهر ب«ترکه» قدسسره فإنه مع جعلها مشتملة على البراهین القاطعة و الحجج الساطعة على أصل المسألة وفق ما ذهب إلیه المحققون، قد بالغ فی دفع تلک الشبهات بلطائف بیانه، و بذل الجهد فی إماطة تلک الأذیات بمکابس تبیانه، بحیث لا یبقى لمن له أدنى دربة فی العقلیات شائبة خدشة فیما هو الحق من تلک الیقینیات، لکن لبعد غوره فی الحکمیات و علو طوره فی البرهانیات، قد قصرت فهوم أکثر المستفیدین عن مرامی مقاصده المنیعة... »
بر طبق این بیان، رساله قواعد التوحید مهمترین مسأله را در عرفان نظرى که توحید وجود است با ادله و براهین روشن و قطعى به اثبات رسانده و شبهات و ایراداتى را که پیرامون این مسأله موجود است دفع نموده، و راه را براى فهم درست آن هموار ساخته است.
با این توضیح موضوع کتاب تمهید القواعد نیز که شرح و بسط رساله قواعد التوحید است روشن گردید و معلوم شد که این کتاب به عنوان یکى از منابع مهم در عرفان نظرى به شرح و توضیح توحید وجود و اثبات آن و بیان مبانى عقلى و عرفانی در این مساله و دفع شبهات و ایرادات از آن پرداخته است.
مؤلف کتاب، علی بن محمد بن افضل الدین محمد ترکه خجندی اصفهانى ملقب به صائن الدین و مکنی به ابو محمد است که در سال ۸۳۵ ه. ق وفات یافته، افضل الدین محمد همان ابو حامد محمد اصفهانی است که مؤلف رساله قواعد التوحید و جد شارح مىباشد.
تاریخ آغاز و انجام تألیف کتاب تمهید القواعد روشن نیست. مؤلف در مقدمه کتاب در مقام عذرخواهى از وجود لغزشهاى احتمالى در کتاب مىگوید: «على أننی فی فترة شاغلة عن طریق المباحثة و اشتغال صارف عن المطالعة و القیل و القال... »، و این عبارت حاکى از این است که کتاب در زمانى تألیف شده که مؤلف به دلیل وجود موانعى از بحث و گفتگو و مطالعات نظرى به دور بوده است. اما معلوم نیست این فترت مربوط به زمان بازگشت صائن الدین از عراق بوده که بعد از مرگ تیمور در سال ۸۰۷ ه. ق صورت گرفته است یا در دوران مسافرتهاى پانزدهساله او اتفاق افتاده است.
اما با رجوع به تألیفات دیگر او مىتوان زمان احتمالى نوشته شدن این کتاب را به دست آورد. مثلا این کتاب باید قبل از سال ۸۰۸ ه. ق تألیف شده باشد زیرا در رساله مناظرات خمس « عقل و عشق » به کتاب تمهید ارجاع داده شده است چنانکه در صفحه ۵۰
مىگوید: «تحقیق تطبیق بین العالمین، اینجا مجالش تنگ است، در کتاب تمهید بطلبند که آنجا بتمامه مبین گشته» و این رساله در سال ۸۰۸ ه. ق پایان یافته است.
آنچه را که مؤلف کتاب به عنوان عوامل و انگیزههاى اصلى در تألیف کتاب معرفى نموده عبارتند از:
۱- اهمیت مسأله توحید در وجود که عالىترین مرحله توحید و فراتر از توحید واجب و توحید خالق و توحید رب و مدبر است. مسالهاى که نیل به کنه آن غایت آمال عارفان متفکر و حکیمان متأله است.
۲- صعوبت دستیابى به این هدف که از طریق تلفیق برهان و عرفان و حرکت در پرتو وحی و شریعت حاصل مىگردد و نیل به آن با برهان عارى از شهود و یا شهود ناهماهنگ با وحى ممکن نیست.
۳- پرداختن رساله قواعد التوحید به مساله توحید وجود و اثبات آن با مبانى حکمى و دفع شبهات از آن به بهترین وجه ممکن.
۴- عمیق بودن رساله قواعد التوحید به گونهاى که بسیارى از استفادهکنندگان از فهم مقاصد و مبانى آن ناتوانند.
شارح پس از اشاره پراکنده به موارد ذکر شده مىگوید: «فحاولت حین مذاکراتی مع بعض المشارکین فی التحصیل من خلص الإخوان أن أکشف قناع الإیجاز عن وجوه مخدرات تلک العبارة بأوضح بیان، تعمیما لقواعدها المنیفة و تتمیما لعوائدها الشریفة، مشیرا إلى معظم أصول أهل الکشف و أمهات قواعدهم، مومیا إلى معاقد تلک المباحث و کلیات مقاصدهم حافظا للألفاظ المتداولة بینهم و عباراتهم، مراعیا للمناسبات المعتبرة بین مصطلحاتهم و مستعاراتهم حذرا من أن یفهم خلاف المراد، فینقضی إلى الحبط فی البحث و الفساد»
۱- چنانکه قبلا اشاره شد شارح در این کتاب به روش غیر مزجى و به طریق« قال - أقول» به شرح و بسط مضامین رساله قواعد التوحید پرداخته است.
۲- تکیه بر توضیح عبارات متن از ویژگىهاى مقبولیت هر شرح است که این خصوصیت در تمهید القواعد به خوبى رعایت شده است، وى در اشاره به این خصوصیت مىگوید: «فحاولت... أن أکشف قناع الإیجاز عن وجوه مخدرات تلک العبارة بأوضح بیان».
۳- شارح به تبع متن در هر مساله در صورتى که شبهات و ایراداتى وجود داشته باشد در حد امکان به اتقان و استحکام آن شبهات پرداخته و بر آنها اقامه دلیل نموده و سپس ضعف آنها را آشکار ساخته و چنان بحث را پیش برده که راه هر گونه توجیه و انکار بر اشکالکنندگان بسته شود.
در ارتباط با این خصوصیت، شارح در مورد ماتن مىگوید: اعلم أن من عادة المصنف، کما علم من تصفح کلامه فی سائر کتبه، أن یقرر أولا عند إثبات المطالب النظریة کلام الخصم بما استدل به علیه بأوثق بیان، و یجتهد فی تأسیس قواعده و تشیید معاقده حسب الإمکان، ثم یشرع ثانیا فی تبین موارد شکوکه و مشتبهاته و قطع مواد شبهاته، فأراد أن یسلک فی هذه الرسالة مسلکه المعتاد».
۴- در موارد لزوم به نقل قول از بزرگان حکمت و عرفان پرداخته و با تمسک به اقوال آنان زمینه را براى فهم مقاصد کتاب و قبول آنها از طرف مخاطبان که عمدة اهل نظر هستند فراهم نمودهاست زیرا که عادت اهل نظر بر این است که استناد به اقوال بزرگان در هر مطلبى، موجب اطمینان و اعتماد آنان گردیده و قبول آن را بر آنها آسان مىسازد شارح در مقدمه کتاب مىگوید: «و اعلم أن أکثر مباحث هذا الکتاب لبعده عن الطبایع، و غرابته عن الأذهان منطویة على نصوص المشایخ لما أنها عرضة لأنظار أهل الاستدلال و قلما یوجد فیهم الناقد البصیر، فلا بد من التعرض فیها، لما یصلح لأن یستند إلیه، و یعتمد علیه، على ما اقتضت عادتهم، و جرت علیه استفادتهم و إفادتهم، لیطمئن به قلوبهم بعض الاطمئنان».
۵- در توضیح مباحث متن تلاش شده است مبانى حکمى و عرفانى آن مورد بررسى قرار گیرد تا از طریق توضیح و تبین مبانى، فهم مقاصد کتاب آسان گردد.
۶- در صورتى که مقاصد متن به استدلالى جز آنچه ماتن آورده نیازمند باشد، شارح به بیان آن استدلالها پرداخته است و نیز شبهات و ایراداتى را که دیگران مطرح نمودهاند و یا قابل طرح است پاسخ مىگوید.
۷-تلفیق شهود و برهان از شیوههایى است که شارح در اکثر تألیفات خود بکار گرفته و در این کتاب نیز این شیوه به خوبى نمایان است، روشى که براى قابل فهم شدن حقایق عرفانى بسیار مؤثر است و ماتن نیز بر اهمیت آن تأکید نموده و مىگوید: «و أردنا أن نقرر تلک المسألة على طریق المناظرین و أن نسلک مسلک المناظرة مع الطاعنین و نثبتها بحجج قویة ندفع بها عنها طعن المنکرین و نشد بها رغبة الطالبین».
نام کامل آن کتاب التمهید فی شرح رساله قواعدالتوحید است.
این کتاب شرح قواعدالتوحید ابوحامد صدرالدین محمد ترکه اصفهانی، حکیم و عارف سده هفتم و هشتم و جد شارح، است. تاریخ نگارش این اثر در نسخه چاپ شده آن نیامده، اما در گزارشهایی که از مجموعه رسائل خطی صائن الدین در دست است، در زیر تمهیدالقواعد عبارت « دوشنبه ۸۳۰ در شیراز » آمده که احتمالاً تاریخ کتابت آن است.
تمهیدالقواعد با حمد خدا و سلام به پیامبر اکرم و آل و اصحاب او شروع میشود. این کتاب فاقد هرگونه فصل بندی است و چون همراه با متن کامل قواعدالتوحید به دست ما رسیده، تنها نشانه تشخیص آن از متن این است که در هر موضوعی متن با ذکر کلمه «قال» و سپس شرح آن با ذکر واژه «اقول» آمده است.
صائن الدین نظرگاه عرفانی خود را در باره توحید از نظرگاه عقل گرایانِ طرفدار حجت و برهانِ صرف جدا میکند. به اعتقاد وی،مسئله توحید را بدانگونه که اهل کشف و شهود درک کرده اند، عقل گرایانِ درگیر حجت و برهان درک نکرده اند، مگر کسانی از آنان که هم دارای مرتبه استدلال عقلی باشند هم واجد مرتبه شهود ذوقی .
صائن الدین موضوع علم الاهیِ عرفان را وجود مطلق میداند. زیرا لفظ وجود به لحاظ حیطه و شمول، عامترین معنا و از جهت امکان درک ، معروفترین تصور و به لحاظ تعقل و حصول، قدیمترین معقول و محصول ذهن است.
وی یادآوری میکند که اعتبار وجود به عنوان موضوع مابعدالطبیعه با اعتبار آن به عنوان موضوع عرفان فرق دارد.
مؤلف، بعد از بحث اجمالی در باره مبادی تصوری و تصدیقی عرفان و مسائل آن، به معانی برخی واژه های متداول و مشترک در عرف حکیمان مشائی و عارفان ، مانند واژه وجود، پرداخته است. به اعتقاد وی، وجود نزد فیلسوفان مشائی، امری زائد بر ماهیات است و نسبت ماهیات با وجود مانند نسبت اجسام با مکان است، اما نزد عارفان، وجود امری زائد بر ماهیات و موجودات نیست، بلکه موجودات، مظاهر و تجلیات متنوع یک حقیقت واحد (وجود مطلق) هستند که به اعتبار اضافاتی که در ذهن پیدا میکنند، از یکدیگر متمایز میگردند.
صائن الدین عقیده خود را با نقل مطلبی از انشاءالدوائر ابن عربی (متوفی ۶۳۸) و اظهار شگفتی از استدلال شیخ اشراق ( سهروردی ، متوفی ۵۸۷) بر اعتباری بودن وجود، تقویت و تثبیت میکند.
وی بعد از بحثی گذرا در خصوص معنای واژه کَون، معانی وحدت ، فَرق وحدت و کثرت ، حقیقی بودن وحدت و اعتباری بودن کثرت، با نقل اولین مطلب قواعدالتوحید ــ که توحید در مذهب عارفان از مسائل دشوار است و افکار عالمانِ اهلِ جدل (متکلمان) و فاضلانِ اهلِ بحث (حکیمان مشائی) از درک آن ناتوان است ــ شرح خود را آغاز میکند.
اولین بحث مهم تمهیدالقواعد، اشتراک معنوی وجود است. صدرالدین حکم به اشتراک معنوی وجود داده و صائن الدین در سبب اینکه چرا اولین حکم کتاب، حکم به اشتراک معنوی وجود است، گفته است که از این حکم میتوان به عنوان واسطه برای اقامه برهان بر احکام دیگر، مانند حکم به وجوب و وحدت وجود، استفاده کرد. صائن الدین برای اثبات اشتراک معنوی وجود، مطالب برخی کتابهای فلسفی مؤلف را نقل کرده و برهانی نیز آورده است.
مسئله حقیقی بودن وجود بحث بعدی کتاب است، چون با اعتباری بودن وجود، سخن گفتن از وحدت وجود بی معنا میگردد؛ ازینرو، شارح به تبعِ مؤلف ــ که در کتابهای دیگر خود، مانند الاعتمادالکبیر و الحکمه المنیعه و الحکمه الرشیدیّه، برای حقیقی بودن وجود برهان آورده و قول شیخ اشراق را در باره اعتباری بودن وجود باطل دانسته ــ حقیقی بودن وجود را به اثبات میرساند.
سپس وجوب حقیقت وجود مطرح میشود. صائن الدین، بعد از نقل و بسط استدلال صدرالدین در باره وجوب ذاتی حقیقت وجود، پنج دلیل دیگر برای اثبات آن میآورد و به اشکالها پاسخ میدهد.
وی میگوید که آن حقیقت مقید به هیچ قیدی، حتی قید اطلاق ، نیست.
در ادامه، کلی بودن و صدقِ طبیعتِ واجب بر افراد کثیر، رد میشود، خواه مانند کلی حقیقی دارای افراد حقیقی باشد، و خواه مانند کلی فرضی افراد اعتباری ذهنی داشته باشد و برهان نقضی مشائیان در این باره نقل و نقد میگردد.
بحث به اینجا منتهی میشود که چگونه تحقق افراد برای طبیعت واجب ، محال است در حالی که آن طبیعت متشخص و متعین است.
بنابراین، مسئله چگونگی تعین طبیعت واجب پیش میآید که مؤلف و شارح از دیدگاه خود به بیان رمز متعین بودن طبیعت واجب و صورتهای چهارگانه تعین میپردازند.
بعد از ذکر برهان اهل عرفان بر وجوب وجود مطلق و طرح و نقد اشکالهای حکیمان مشائی، بحث هویت مطلق وجود واجب و کیفیت نشئت گرفتن اسمای حسنی از آن بیان میشود و شارح با استناد به سخنی منسوب به امام صادق علیهالسلام، که «جمعِ بدون تفرقه، زندقه، و تفرقه بدون جمع، تعطیل و جمع بین این دو توحید است»، به شرح دیدگاه مؤلف میپردازد.
علم واجب به ذات خود، علم او به صفات لازمه ذات و به آنچه صفات مستلزم آن است، در فصل بعدی مطرح میگردد و آرای مشائیان در باره علم واجب به ذات خود و به غیر نقل و نقد میشود.
در ادامه، بحث فیض اقدس و فیض مقدّس پیش میآید. بدین شرح که ظهور ذات و صفات و لوازم صفات برای ذات، در تعین اول به فیض اقدس است. در این فیض برای هیچیک از کثرات، ظهور و تمایز مصداقی و عینی وجود ندارد، اما واجب تعالی در تعینی دیگر به گونه ای ظاهرتر تجلی میکند و با فیضی دیگر، که فیض مقدّس نامیده میشود، ظهوراتی را بهطور عینی در خارج متجلی میکند. با فیض مقدّس ــ که در زبان اهل عرفان، نَفَس رحمانی نیز نامیده میشود ــ هستی تحقق میپذیرد و اعیان خارجی ظاهر میشوند.
در باره عالَم یا مرتبه انسانیت، دیدگاه مؤلف و شارح این است که این مرتبه، جامع جمیع مراتب ظهور و آخرین و کاملترین مرتبه آن است، اما این نظرگاه عاری از اشکال نیست؛ ازینرو، مؤلف و شارح به طرح انتقادات پرداخته و بدانها پاسخ گفته اند.
سپس مسئله ضرورت وجودِ انسان کامل و جامعیت و کمال او مطرح میشود و صائن الدین، با نقل قولی از رساله انشاءالدوائر ابن عربی ، برهانی بر آن اقامه میکند و ایراداتی را که ممکن است بر اساس قواعد نظری و ضوابط جدلی بر مبادی نظری این برهان گرفته شود، ذکر میکند و به آنها پاسخ میگوید.
علاوه بر ایرادات نظری، اشکالاتی ناظر به مبادی عملی عرفان مطرح میشود، از جمله اینکه تحصیل کمالی که در عرفان عملی به آن توصیه میشود، محال است، زیرا اهل عرفان، کمال مطلق را کمالی میدانند که بر فرض وصول، هرگز نمیتوان آن را با علم حصولی در معرض تصور و تصدیق قرار داد، بدین معنا که قوه عاقله هرگز نمیتواند از کمال مطلق صورتی عقلی انتزاع کند و از این طریق به ادراک آن نایل آید.
صائن الدین در پاسخ میگوید که عقل از وصول بی واسطه به برخی حقایق پنهان ناتوان است و آنها را با کمک قوه دیگری که از خودش شریفتر است، در مییابد، اما بعد از وصول به واسطه این قوه، آن حقایق نیز مانند مُدرَکات دیگر در دسترس عقل قرار میگیرد.
اشکال
اشکال دیگری که مؤلف و شارح مطرح میکنند، این است که اهل عرفان کارهایی را توصیه میکنند که سلامت و اعتدال مزاج را از بین میبرد و موجب خیالات و توهمات میشود.
در پاسخ به این اشکال، خطوط کلی برنامه های عملی عرفان بازگو میشود تا از این طریق آشکار گردد که بسیاری از روشها و اعمال منسوب به اهل عرفان تهمت است و نیز عقلی و شرعی بودن روشهای راستین روشن شود. نهایتاً، به نظر مؤلف و شارح شرطی که در فلسفه معتبر است، در تصوف هم معتبر است و رفع موانع و اجتناب از آنچه موجب خروج مزاج از اعتدال میگردد و در نظر گرفتن آنچه مزاج را معتدل میکند، هم در تصوف و هم در فلسفه ضروری است.
آخرین مطلب تمهیدالقواعد، توصیه به تحصیل علوم حقیقی و نظری، از جمله منطق، برای سالک است تا از آنها به عنوان معیار معارف ذوقی استفاده کند و کشفهای راستین را از توهمات تشخیص دهد.
البته این توصیه برای سالکی است که مرشد ندارد. برای سالکی که مرشد داشته باشد، در هر منزل و مقامی به حسب استعداد، علوم ویژه ای هست که سالک به هر اندازه در این علوم پیشرفت کند، معیار آن علوم متناسب با استعدادش در اختیارش قرار میگیرد.
صدرالدین ترکه اصفهانی در نگارش قواعدالتوحید از کتابهای فلسفی خود (مانند الاعتمادالکبیر، الحکمه الرشیدیّه، و الحکمه المنیعه) بهره برده و خواننده را به آن کتابها ارجاع داده است.
صائن الدین نیز هر جا از کتابهای فلسفی دیگر استفاده کرده به نام اشخاص یا اثرشان اشاره نموده
و البته بیشترین بهره را از انشاءالدوائر و فصوص الحکم ابن عربی برده است.
به گفته هانری کوربن ، تمهیدالقواعد برای مطالعه حکمت شیعی بسیار مهم است. سیدجلال الدین آشتیانی آن را بهترین اثر در اثبات وجود مطلق و برخی مسائل مترتب بر آن دانسته است.
محسن جهانگیری آن را از کتابهای محکم و معتبر در عرفان نظری شمرده و نام مؤلف آن رادر عداد شارحان و مبلّغان عرفان وحدت وجودی ابن عربی آورده است.
تمهیدالقواعد از آغاز تألیف همواره نزد اصحاب عرفان و حکمت اهمیت خاصی داشته و بر جریانهای حِکْمی و عرفانی بعدی اثر گذاشته است و سالها کتاب درسی بوده است. برخی از استادانی که آن را تدریس میکرده اند، عبارتاند از: سیدرضی لاریجانی ، آقامحمدرضا قمشه ای ، آقامیرزا هاشم اشکوری ، آقامیرزا محمود قمی ، سیدابوالحسن رفیعی قزوینی ، سیدمحمدکاظم عصار تهرانی ، محمدحسین فاضل تونی ، محمدحسین طباطبائی
عبداللّه جوادی آملی نیز آن را تدریس کرده و حاصل تدریس خود را به صورت کتابی به نام تحریر تمهیدالقواعد چاپ کرده است (تهران ۱۳۷۲ ش).
با توجه به این که کتاب تمهید القواعد مدتها در حوزههاى اصفهان و تهران و قم از متون آموزشى عرفان نظرى بوده نسخههایى از آن توسط علاقهمندان به این رشته استنساخ گشته و دستنوشتهاى متعددى از آن بجاى مانده است یکى از دستنوشتها دستنوشتى است که در حوزه تهران تدریس مىشده و همین نسخه را مرحوم حاج شیخ احمد شیرازى در سال ۱۳۱۵ ه. ق به چاپ رسانیده است که اغلاط و افتادگىهاى فراوانى در آن وجود دارد.
مرحوم میرزا محمود قمى از شاگردان برجسته مرحوم آقا محمدرضا قمشهای از روى کتابى که استادش تدریس مىنموده نسخهاى فراهم آورده که آن نیز مغلوط است و افتادگیهاى زیادى در آن به چشم مىخورد (مقدمه تمهید القواعد استاد سید جلال الدین آشتیانی ) پس از چاپ کتاب در سال ۱۳۱۵ ه. ق نسخهاى از هرات به تهران آوردند که از روى نسخه شارح یا یکى از تلامیذ او استنساخ شده است و بسیارى از نسخههاى دیگر با این نسخه مقابله و تصحیح شد. از جمله مرحوم میرزا احمد آشتیانى در هنگامى که کتاب را نزد استادش مرحوم آقا میرزا هاشم گیلانى قرائت مىنمود، نسخه خود را با نسخه هرات مقابله نمود و نتیجه آن پدید آمدن نسخه کاملى از کتاب بود که از هر حیث قابل اعتماد است.
این کتاب در سال ۱۳۹۶ ه. ق با تصحیح و تعلیق و مقدمه استاد سید جلال الدین آشتیانى و به همت انجمن اسلامى حکمت و فلسفه ایران به چاپ حروفى رسید و در سال ۱۳۶۰ ه. ش تجدید چاپ گردید.
نسخه موجود در برنامه
۱- نسخه موجود نسخهاى است از چاپ دوم کتاب در سال۱۳۶۰ ه. ش با تصحیح و تعلیقات و مقدمه استاد سید جلال الدین آشتیانی که داراى خصوصیات زیر است:
۱- این نسخه بر اساس نسخه مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی به عنوان نسخه اصل و نسخه چاپى از کتب ملکى مرحوم آقا میرزا ید الله کجوری معروف به میرزا ید الله نظرپاک که او آن را با نسخههاى قابل اعتماد مقابله و تصحیح نموده است و نیز نسخه مرحوم میرزا محمود قمى مقابله و تصحیح گردیده است.
۲- این نسخه مشتمل بر مقدمهاى مفصل از مصحح محترم است که بالغ بر ۱۷۰ صفحه مىباشد. فهرست تفصیلى مطالب کتاب صفحات ۱۸۲ تا ۱۹۲ و اصل کتاب که مستقل از مقدمه شمارهگذارى شده است، صفحات ۳ تا ۲۷۴ را در بر مىگیرد. متأسفانه این نسخه فاقد فهرستهاى تخصصى همانند فهرست آیات و روایات و اعلام و اصطلاحات و غیره مىباشد.
۳- این کتاب مزین به حواشى مرحوم آقا محمدرضا قمشهاى و شاگردان او مرحوم میرزا محمود قمى و مرحوم میرزا هاشم اشکورى و نیز حواشى و تعلیقاتى از مصحح محترم آن استاد سید جلال الدین آشتیانی است.
فهرست ابواب و فصول کتاب
مصحح محترم، فهرست تفصیلى از مباحث کتاب را آورده است که هر چند از جهت نمایاندن مباحث جزئى و مشخص کتاب کمک شایانى به استفادهکنندگان مىکند اما از نشان دادن پیکره اصلى و مباحث محورى کتاب ناتوان است. این ضعف در اصل به رساله قواعد التوحید به عنوان متن و کتاب تمهید القواعد به عنوان شرح مربوط است که مباحث را در چارچوب ابواب و فصول منظمى ارائه ندادهاند و از این جهت کار مراجعه به کتاب و استفاده از آن را مشکل ساختهاند.
ظاهرا مصحح کتاب در ابتدا مصمم بودهاست عناوینى براى مشخص ساختن مطالب و مباحث آن قرار دهد اما این عناوین از چهار عنوان تجاوز نمىکند که سه عنوان آن مربوط به مقدمه است که عبارتند از:
۱- فی بیان موضوع العلم على مشرب التحقیق
۲- فی معنى بعض الألفاظ المتداولة بحسب غرضهم
۳-فی بیان معنى لفظ الکون و یک عنوان به مباحث اصلى کتاب یعنى عنوان «فی اشتراک الوجود بحسب المعنى و المفهوم»
بعد از این عنوان تا آخر کتاب عنوان دیگرى به چشم نمىخورد. با این حال مباحث عمده کتاب را مىتوان در چهار محور معرفى نمود که عبارتند از:
۱- اثبات توحید وجود و دفع شبهات از آن و بیان برخى از خصوصیات حقیقت وجود.
۲- ظهور وحدت در کثرت و بیان پیدایش کثرات و تعینات از تعین اول تا آخرین مرتبه ظهور حقیقت وجود .
۳- بیان ویژگىهاى انسان و اثبات صلاحیت او براى مظهریت تامه الهى و بیان مراتب نزولى و صعودى او.
۴- راه و روش وصول به معارف حقه و دفاع از حقانیت کشف و شهود و اثبات هماهنگى برهان و شهود و دفع اشکالات بر هر یک از این دو روش.
مباحث دیگرى که در کتاب آمده است یا از مبادى و مقدمات محورهاى چهارگانه است و یا از نتایج و متفرعات آن.
تمهیدالقواعد نخستین بار در ۱۳۱۵، به اهتمام شیخ احمد شیرازی ، در تهران چاپ سنگی شد.
همچنین در ۱۳۵۵ ش، همراه با حواشی آقا محمدرضا قمشه ای و میرزامحمود قمی
با پیشگفتار سیدحسین نصر و در ۱۳۶۰ ش، با همان حواشی و با مقدمه سیدجلال الدین آشتیانی و به تصحیح همو، در تهران به چاپ رسید. این کتاب، با ویرایش دوم، در ۱۳۸۱ ش در قم تجدید چاپ شد.