سقف وجه التزام در تعهدات پولی با نگاهی نقادانه به رأی وحدت رویه شماره 805 دیوان عالی کشور
- ۰ نظر
- ۱۴ دی ۰۲ ، ۱۶:۱۶
هرگاه دادگاه احراز نماید که دعوای ثالث به منظور تبانی و یا تاخیر رسیدگی است و یا رسیدگی به دعوای اصلی منوط به رسیدگی به دعوای ثالث نمیباشد دعوای ثالث را از دعوای اصلی تفکیک نموده به هریک جداگانه رسیدگی می کند.
الف-مرتبط بودن
ب-هم منشا بودن
صدور قرار اعدادی(رسیدگی توامان) یا دادرسی مجزا در پرونده های دارای دعاوی اصلی،طاری(تقابل(لفی) و ورود و جلب شخص ثالث)
ان الانسان لفی خسر
به طور مسلم همه انسانها در زیانند (ان الانسان لفى خسر). سرمایه هاى وجودى خود را چه بخواهند یا نخواهند از دست مى دهند، ساعات و ایام و ماه ها و سالهاى عمر به سرعت مى گذرد، نیروهاى معنوى و مادى تحلیل مى رود، و توان و قدرت کاسته مى شود.
آرى انسان ، همانند کسى است که سرمایه عظیمى در اختیار داشته باشد، و بى آنکه بخواهد هر روز بخشى از آن سرمایه ها را از او بگیرند، این طبیعت زندگى دنیا است ، طبیعت زیان کردن مداوم !یک قلب استعداد معینى براى ضربان دارد، وقتى آن استعداد و توان پایان گرفت قلب خود به خود مى ایستد، بى آنکه عیب و علت و بیمارى در کار باشد، و این در صورتى است که بر اثر بیمارى قبلا از کار نیفتد همچنین سایر دستگاه هاى وجودى انسان و سرمایه هاى استعدادهاى مختلف او.
((خسر)) (بر وزن عسر) و ((خسران )) چنانکه راغب در مفردات مى گوید: به معنى کم شدن سرمایه است ، گاه به انسان نسبت داده مى شود و مى گویند فلانکس زیان کرد، و گاه به خود عمل نسبت داده مى شود و مى گویند: تجارتش زیان کرد، این واژه غالبا در سرمایه هاى برونى مانند مال و مقام به کار مى رود، و گاه در سرمایه هاى درونى مانند صحت و سلامت و عقل و ایمان و ثواب و این همان است که خداوند متعال به عنوان ((خسران مبین )) (زیان آشکار) از آن یاد فرموده آنجا که مى گوید: ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم واهلیهم یوم القیامة الا ذلک هو الخسران المبین زیانکاران واقعى کسانى هستند سرمایه وجود خود و خانواده خویش را در قیامت از دست مى دهند، بدانید خسران مبین همین است (زمر - 15) اگر آدمی بداند که چگونه یاختههای بدنش تبدل پیدا میکند، و چگونه در هر روز هزاران یاخته از مخ او نابود میشود بی آن که جانشینی جای آنها را بگیرد، و چگونه هر چیز که در پیرامون او است به شتاب در راه نابودی پیش میرود، و حتی خانهای که در آن به سر میبرد، به سرعتی دور از تصور در حال نابود شدن است.اگر انسان بداند که عمر او در مقایسه با عمر زمین که بر آن زندگی میکند و سپس در رحم آن به خواب ابدی میرود، چیزی قابل ذکر نیست. کوتاهتر از نسیمی است که در یک روز بسیار گرم بر او بوزد، و از ابری که در روز پر باد به حرکت در آید، بلکه همچون برقی ناگهانی و خیالی گذران است.
اگر از آن با خبر باشد که هر لحظه از عمر او برای او مسئولیتی فراهم میآورد که یا سبب برداشتن گامی به سوی فردوس است یا مایه افتادنی در آتش.
اگر همه اینها را بداند به اصلاح خویش بر خواهد خاست، و دیگر خود را تباه نمیسازد و چیزی از عمر خود را ضایع نمیکند، بدان جهت که اگر ایمان نباشد در زیانکاری است.
«إِنَّ الإِنسانَ لَفِی خُسرٍ- که انسان در زیانکاری است.»
زیانکاری چنان او را احاطه میکند که خانه انسان را احاطه میکند. چه زیان بزرگتر از اینکه که هر روز پارهای از عمر و پارهای از سرمایه خویش را از دست بدهد که در نتیجه پارهای از هستی و ذات خویش را از دست داده است. مگر ذاتاو بر ایام زندگیش امتداد نیافته است، پس هر روزی که به پایان برسد، پارهای از ذات او از میان رفته است.
هر دعوایی که در اثنای رسیدگی به دعوای دیگر از طرف خواهان یا خوانده یا شخص ثالث یا از طرف متداعیین اصلی بر ثالث اقامه شود دعوای طاری نامیده میشود. این دعوا اگر با دعوای اصلی مرتبط یا دارای یک منشاء باشد، در دادگاهی اقامه میشود که دعوای اصلی در انجا اقامه شده است.